قلب الاحمق في فيه











قلب الاحمق في فيه



(دل[1] احمق در دهان اوست.)

معني اين کلمه به تازي:

کل سر يکون في قلب الاحمق يذيعه بلسانه و يشيعه لاخوانه.

معني اين کلمه به پارسي:

هر چه در دل احمق باشد به زبان بگويد، و خلق را از[2] اسرار خويش آگاه گرداند[3] و هيچ چيز پوشيده و نهفته ندارد.[4] .


هر که او هست با حماقت جفت
جايگاه دلش دهان وي است


هر چه دارد ز نيک[5] و بد در دل
آن همه بر سر زبان وي است


O نهج البلاغه حکمت 41، المناقب /376.









  1. س: + مرد.
  2. ص: + آن م: بر.
  3. ص م: کند.
  4. ص: پوشيده نماند.
  5. س: بنيک.