مردم ديگر لايق حکومت علي نبودند
آري بعد از علي (ع) ديگر مسلمين فرمانرواي خوب نديدند (حکومت حضرت حسن (ع) هم که دوام نيافت) بيست و پنج سال حکومت خلفاي سه گانه مسلمانها را فاسد کرده بود، درست است که اين فساد بيشتر در حکومت عثمان پديد آمد و شيخين ظواهر را تا حدّي حفظ مي کردند و از اين جهت قابل قياس با عثمان نيستند، ولي باز کار آن دو پير مرد عيوبي دارد که در عثمان نيست: اوّلاً غصب خلافت به وسيله ي آن دو انجام يافت و خشت اوّل را آنها کج گذاشتند و عثمان چنين جربزه اي نداشت. ثانياً خلافت عثمان مولود خلافت آنها و نتيجه ي کار آنها و نقشه آنها و محصول شوراي عمري بود. ثالثاً چون وجهه و عنوان شيخين به مراتب بيش از عثمان و امثال عثمان بود، کارهاي خلاف آنها در جامعه اثر بد مي گذاشت و براي ديگران سرمشق مي شد و مردم را در [صفحه 38] هتک حرمت دين و ارکان دين جري مي ساخت؛ مثل اينکه معاويه در نامه اش به محمّد بن ابي بکر مي نويسد: ما نسبت به علي (ع) هر چه مي کنيم از پدرت تبعيت مي نماييم و آنها را توضيح مي دهد يا مي گويد من اگر يزيد را به جانشيني بر گزيدم، ابوبکر هم عمر را برگزيد يا مصعب بن زبير مي گفت: اگر برادرم عبدالله آتش آورد که بني هاشم را در درهّ اي که محصور بودند آتش بزند مقصودش تهديد بود؛ همچنانکه عمر آتش آورد که خانه زهرا(س) را آتش بزند و نيز عثمان به مردم مي گفت کارهاي مرا عمر هم مي کرد و شما دم نمي زديد و راست مي گفت و خلاصه پايه ي نارواييها و خلافها را اين دو پير مرد گذاشتند که خود اهل سنّت همه را نوشته اند و شرح آنها مجالي وسيع مي خواهد و از بدترين کارهاي اين دو خليفه ميدان دادن به بني اميه بود، با اينکه دشمني آنها را با اسلام و پيغمبر (ص) مي دانستند و علاوه بر حکومت عثمان معاويه در سايه ي الطاف آنان بتدريج بر چهار استان آباد و مهم ممالک اسلامي تسلط يافت: 1- شامات و سوريّة، 2- اردن، 3- فلسطين، 4- حمص و هر استاني صد هزار قشون است که سر فرمانده همه آنها معاويه شد. گفتيم علي (ع) بسيار علاقه داشت بعد از پيغمبر (ص) و بعد از ابوبکر نيز حتي بعد از عمر زمام امور را به دست بگيرد، ولي پس از عثمان که فساد به نهايت رسيده بود ابداً راضي به زمامداري نبود، ولي بر او تحميل کردند و احساس وظيفه نمود و پذيرفت.[2] .
فسادي که بر اثر خلافت آن سه خليفه در جامعه اسلامي شايع شد مردم ديگر لايق حکومت علي (ع) نبودند، بلکه حاکمي ستمگر فريبکار و پليد مي خواستند. مولي در يکي از خطبه ها مي فرمايد: «هان! به خدا قسم بر شما آن جوان قد بلند متکبر ثقيف مسلّط خواهد شد». آنگاه حجاج را مخاطب ساخته مي گويد: «بيا يا بيار آنچه بايد براي اين مردم بياري اي ابا وذحه».[1] .
صفحه 38.