بزرگترين جنايت تاريخ












بزرگترين جنايت تاريخ



به عقيده ي من بزرگترين جنايت در سراسر تاريخ حيات بشر غصب خلافت اميرالمؤمنين (ع) است؛ زيرا هيچ ديني و مذهبي و هيچ مرام و مکتبي مانند اسلام اساس سعادت بشر را از همه جهات بدرستي و استواري ننهاده و اصلاحات لازم را از هر لحاظ در جامعه جاري و معمول نساخته است.

بديهي است در اندک مدّتي که جامعه ي اسلامي رسميّت يافت و سامان گرفت تکميل نفوس و تهذيب قلوب جميع افراد امت محال بود، ولي به طور کلي جرياني به وجود آمده بود که فاسدترين فرد جامعه هم در راه خير و صلاح به کار گماشته مي شد و اوضاع و احوالي فراهم گشته بود که استعدادات به فعليت و کمال مي رسيد و پايه هاي کاخ تمدني عظيم استوار مي گشت و بذر فضيلت در زمين دلها مي باليد و رسوم ناپسند و عادات زشت دوره جاهلي منسوخ مي شد و مفاسد و جنايات از جامعه رخت بر مي بست و اگر اوضاع و احوال با همين کيفيت ادامه مي يافت، بعد از يکي دو نسل جامعه اي به

[صفحه 36]

تمام معني سعادتمند و با فضيلت و ملتي متديّن و متمدن به وجود مي آمد و مدينه فاضله اي که فلاسفه ي يونان آرزويش را به گور بردند تحقق مي يافت و هرگاه امّت اسلامي پس از طيّ مدارج تعالي رواني و مراتب کمال صوري و معنوي دست به فتوحاتي مي زد که برايش مقدّر بود و بعد از آنکه طبق وعده خدايي دين حق بر همه اديان روي زمين پيروز مي شد (چنانکه شد) اين امّت در آن صورت مي توانست ساير امم و اقوامي را که بر آنها تفوق و تسلّط يافته بود مانند خود تربيت کند و به عاليترين مراحل کمال برساند و غناي مادي و معنوي بخشد و همگان را با سجايا و فضايل انساني بار آورد و روح و جسمشان را نيرومند سازد.

در آن هنگام بود که بشر روي زمين روي سعادت مي ديد و انسان به کمال مطلوبش مي رسيد و تفرق و تشتت به اتحاد و اتفاق مبدل مي شد و خدا پرستي جاي هوا پرستي را مي گرفت و عدل و انصاف جايگزين ظلم و اجحاف مي گشت و آدميزادگان همچون اعضاي يک پيکر با يکديگر همکاري و همدردي داشتند و همه غير خواه و خير خواه و نسبت بديگران نيکي رسان و فداکار بودند و گيتي رشک بهشت برين مي شد و همگان در آغوش خوشبختي خوش و خوشدل و خرم مي زيستند؛ چنانکه اوضاع و احوال جامعه اسلامي پس از تأسيس دولت مرکزي و زمامداري پيغمبر اکرم در همان سالهاي اندک نويد چنان روزگار خوشي را مي داد، به شرط آنکه پس از پيغمبر (ص) کسي زمام امور را به دست مي گرفت که مي توانست دنبال کار آن بزرگوار را بگيرد و همان برنامه را اجرا کند و همان نقشه ها را پياده نمايد. کسي که همان علم و تقوا و فضيلت و جربزه و شخصيت و تدبير و سياست پيغمبر (ص) را داشته و به طور کلي همه شرايط و لوازم پيشوايي و مزايا و خصايص رهبري را مانند آن حضرت واجد باشد و او جز علي (ع) کسي نبود و از اين جهت خدا و پيغمبر (ص) در اين باره اصرار و تأکيد داشتند و خود علي (ع) نيز بسيار علاقه مند بود که پس از پيغمبر (ص) زمام امور را به دست به گيرد و هرگاه به جاي سه خليفه، علي (ع) و به جاي معاويه، حسن (ع) و به جاي يزيد و مروان و عبدالملک، حسين (ع)، سپس فرزندان حسين (ع) يکي بعد از ديگري به خلافت مي رسيدند، پس از چند پشت دنيا ديدني مي شد و اهداف و مقاصد اسلام و عموم انبيا تحقق مي يافت و معارف و مطالب و احکام قرآن رايج و معمول مي گشت، ولي افسوس

[صفحه 37]

که نگذاشتند و بشر را از چه سعادتي محروم کردند و به چه بدبختي گرفتار نمودند؟ و حقاً و انصافاً از روز ثقيفه تا ظهور و قيام حضرت بقية الله ارواحنا فداه بلکه تا قيام قيامت نخستين منشأ وقوع همه جنايات و شيوع همه مفاسد و نقص و نسخ عموم خيرات و حسنات همان غصب خلافت است. اين است که ما آن را بزرگترين جنايت در تاريخ بشر خوانديم.


صفحه 36، 37.