كدام آيه عظمت مولي را بهتر مي شناساند؟












کدام آيه عظمت مولي را بهتر مي شناساند؟



باري من بارها با خود مي انديشيدم که در بين آيات نازله در شأن مولا کداميک از همه مهمتر است و عظمت مقام او را بهتر مي شناساند و چند بار در اين خصوص تغيير عقيده داده ام. عقيده ما قبل آخرم اين بود که آيه ي کريمه «يا ايّها الرّسول بلغ ما انزل اليک فان لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمک من الناس» مهمتر از همه است؛ زيرا خداوند مي فرمايد اي پيغمبر! آنچه به سوي تو فرود آمده به مردم برسان که اگر نکردي وظيفه رسالتش را انجام نداده اي و خداوند ترا از مردم نگهداري مي کند» و چنين تهديد عجيبي که اگر پيغمبر(ص) دستوري را تبليغ نکند، اصلاً به وظيفه ي پيغمبري عمل نکرده و مثل اين است که هيچ يک از عقايد و احکام را ابلاغ نفرموده باشد، در سراسر قرآن نظير ندارد، آن هم در حجة الوداع که اصول دين از توحيد و نبوت و معاد و فروع آن تماماً به مردم تبليغ شده و سالها است که به تمام دستورات و احکام از نماز و روزه عمل شده و خمس و زکوة پرداخته و مناسک حج را با پيغمبر (ص) انجام داده اند. غزوات بدر و خندق واحد را گذرانده اند؛ يعني به وظيفه ي جهاد نيز عمل کرده اند. آن وقت چه دستور مهمي است که آن را از ترس مردم تبليغ نکرده و آن مردم کيستند که آن حضرت از آنها بيمناک است؛ در صورتي که مشرکين مغلوب شده و فتح مکه، اسلام را بر همه نيروها و طوايف پيروز گردانيده است.

عرض مي کنم بسيار روشن است که اين امر مهم جز ولايت و نصب اميرالمؤمنين (ع) به امامت و خلافت نمي تواند باشد که مطابق عقيده شيعه شرط قبول همه طاعات است. بنابراين تمام دين بدون اين شرط مقبول نيست، پس اگر ولايت ابلاغ نگرديد مثل اين است که وظيفه ي رسالت انجام نشده است و پيغمبر (ص) از خود مسلمانها خائف بوده است که حسد و کينه ي آنها نسبت به شخص علي (ع) موجب اختلاف در دين و تزلزل ارکان اسلام نگردد.

والا در چند آيه ي قبل از اين خداوند به مسلمين مي فرمايد: «اليوم يئس الذين کفروا من دينکم فلا تخشوهم» از کفار نترسيد که ديگر آنها مأيوس شده اند از آنکه بتوانند به دين شما صدمه بزنند. امير مؤمنان (ع) در نهج البلاغه مي فرمايد: «لم يوجس موسي خيفة علي نفسه بل خاف من غلبة الجهال ودول الضلال»؛ يعني موسي بر جان خويش نمي ترسيد

[صفحه 6]

بلکه بيم داشت که نادانان غلبه کنند و حکومتهاي گمراه روي کار آيند. ترس پيغمبر بزرگوار اسلام نيز از اين قبيل بود.

آري من اين آيه را مهمترين آيات نازله در شأن مولي مي پنداشتم، بويژه که اين آيه در سوره مائده است و اين سوره به طوري که من تصور مي کنم سراسرش مربوط به همين امر است. هر چند جايي نديده ام که هيچ مفسري چنين تفرسي[1] کرده باشد، ولي چند سال پيش که قرآن را بدين منظور مطالعه مي کردم، ديدم درست حوادث پس از رحلت رسول اکرم و خيانت اصحاب و پيمان شکني آنها به صورت تاريخ امم گذشته بيان گرديده است و خيال مي کردم چنين سوره اي بايد مشتمل بر بزرگترين آيه اي باشد که عظمت علي (ع) را کاملتر نشان بدهد و داشتم تقريباً مطمئن مي شدم که به آيه اي که در آغاز سخن قرائت شد، بر خوردم پس از اندک تأملي تغيير عقيده دادم. در اينجا براي آنکه ديگر دچار اشتباه نشوم، به تفاسير هم رجوع کردم. خوشبختانه ديدم خود اميرالمؤمنين (ع) نيز اين آيه را مهمتر از همه مي دانند؛[2] چنانکه فيض و ابوالفتوح و بسياري ديگر از مفسرين نقل نموده اند، ديگر جاي تأمل و ترديد نبود.


صفحه 6.








  1. به هوش کسي رسيدن و به زيرکي و فراست دريافتن.
  2. مردي از اميرالمؤمنين پرسيد که برترين منقبت براي شما چيست؟ حضرت همين آيه را تلاوت فرمود (صافي).