كوثر كنايه از علم پيغمبر است












کوثر کنايه از علم پيغمبر است



شما فضلا و علماي حاضر در اين محفل شريف خوب مي دانيد که لفظ کوثر را مفسرين در انا اعطيناک الکوثر علاوه بر معاني فراوان از قبيل: خير بسيار و علم فراوان و فقه و شريعت و امثال آنها به معناي حوض و نهري در بهشت گرفته اند و در توصيف اين نهر که به نهر پيغمبر (ص) و حوض رسول الله معروف است، از قول خود آن بزرگوار مطالب

[صفحه 19]

بسيار نقل نموده اند که کمتر کسي آنها را نشنيده است.[1] .

من چنين تصور مي کنم که يکي از معاني و مفاهيم نهر کوثر همان علم است. تعبير طنطاوي بهتر است در ميان مفسران. او را ديدم که مي گويد کوثر کنايه از علم است و کنايه اين است که معناي اصلي لفظ محفوظ است و معناي ديگري هم از آن فهميده مي شود؛ چنانکه کوثر در آيه بر حوض و نهر بهشتي دلالت دارد ضمنا علم هم از آن فهميده مي شود و اوصافي که در روايات براي حوض کوثر آمده، بر علم نيز قابل تطبيق است؛ زيرا تشبيه علم به آب و بدريا بسيار طبيعي و متداوّل است زيرا علم موجب حيات جانها و قلوب است، همچنانکه آب منشأ حيات جسماني هر موجود زنده است. صفا و حلاوت علم به سفيدي برف يا شير و به شيريني عسل مانند شده است و گوهرهاي گرانبهاي دانش به در و ياقوت و مرجان تشبيه گرديده که ريک ته حوض معرفي شده اند و کوزه ها و جامهايي که به عدد ستارگان آسمان در اطراف آن است همان علماي اسلام اند.

و علما، بسيار به ستاره تبشبيه شده اند.[2] من براي اين تأويل دليلهاي فراوان دارم که يکي از آنها را فقط عرض مي کنم و آن اين است که در تمام روايات سرچشمه کوثر را زير عرش و يا سدرة المنتهي معين کرده اند. حال از شما آقايان مي پرسم که اولاً عرش يعني چه؟ در روايات بسيار و از جمله در کافي از حضرت صادق نقل شده است که عرش همان علم پروردگار است و ثانياً مي پرسم سدرة المنتهي کجاست؟ سوره و النجم را بخوانيد آنجا سدرة المنتهي همان مقام قرب پيغمبر (ص) به خدا و مبدأ وحي بر آن

[صفحه 20]

حضرت و مرز عالم وجود معرفي شده است؛ جايي که «فاوحي الي عبده ما اوحي»؛ يعني اسرار غير قابل بيان بر پيغمبر (ص) وحي گرديد، پس مبدأ کوثر همان مقام وحي است و اين جز علوم پيغمبر (ص) چيزي نيست.

حال که معلوم شد کوثر علم پيغمبر (ص) است، بايد توجه داشت که ساقي آن علمي است؛ يعني هر گونه استفاده از علوم ديني و حقايق وحي فقط بايد از علي (ع) آموخته شود و درست معناي ساقي کوثر بودن آن سرور همان باب مدينه ي علم پيغمبر (ص) بودن اوست که خودش فرمود: «من شهر علم ام[3] و علي در آن است هر کس بخواهد به آن شهر در آيد از درش بايد وارد شود». ضمناً بايد توجه داشت که کسي از آن نهر بهشتي مي آشامد که در اين عالم از علم وحي بهره مند شده باشد.[4] .


صفحه 19، 20.








  1. از قبيل اينکه آب آن از شير يا برف سفيدتر و از عسل شيرين تر و ريگهاي ته آن در و ياقوت و مرواريد و امثال آنهاست و پهنايش از مشرق تا مغرب است و کوزه ها و يا جامهائي به عدد ستارگان آسمان در اطراف آن است و سر چشمه اش از زير سدرة المنتهي و يا عرش است.
  2. ابوالفتوح در تفسير سوره و النجم اين اشعار را از حضرت صادق نقل کرده است:


    في الاصل کنا نجوما يستضاء بنا
    وفي البرية نحن اليوم برهان


    نحن البحور التي فيها لغائصها
    در نمين وياقوت ومرجان


    ملاحظه مي کنيد که در اين اشعار ائمه به ستارگان و درياها و حقايق علمي بدر و ياقوت و مرجان تشبيه شده اند.

  3. که من شهر علمم عليم در است درست اين سخن گفت پيغمبر است.
  4. براي اطلاع بيشتر و مفصل و مشروحتر به تفسير سوره الکوثر از تفسير نوين بنگريد.