نتيجه اين سياست















نتيجه اين سياست



چنانکه اين گونه سياست حکومت پيش مي رفت، همه ي امتيازات قشرهاي ممتاز در جامعه ي مسلمانان نابود مي شد. امّ المؤمنين عايشه که سالي دوازده هزار درهم مي گرفت، مي بايست با بنده ي آزاد شده اش که سالي دويست درهم مي گرفت، يکسان شود. و همچنين طلحه و زبير و ديگر سردمداران صحابه.

اين عدالت و مساوات بر صحابه ي قريشي گران آمد، ولي بر انصار گران نيامد؛ چه آنها پس از بيست و پنج سال، براي اوّلين بار با برادران مهاجري خود که از قريش بودند، يکسان مي شدند. بدين سبب مهاجران قريشي که همه ي امتيازات خود را از دست داده بودند، يکديگر را هشدار دادند و در پي چاره بر آمدند. عمروعاص به معاويه نوشت:

[صفحه 3]

«امّا بعد: آماده باش تا هر چه داري علي (ع) از تو بگيرد و تو را مانند چوب درختي سازد که برگهاي آن را بريزند».[1] .

در اين باره قريش نمي توانست به مردم بگويد: علي (ع) امتيازات ما را لغو کرد؛ بياييد با او بجنگيم، و لذا چاره را در آن ديد که بانگ برآورد:

اي مسلمانان! خليفه و امام مسلمانان عثمان، مظلوم کشته شد. در پي خونخواهيش قيام کنيد.

قريش پس از آنکه مسلمانان را تهييج کرد، امام را قاتل عثمان معرّفي کرد و اوّلين کسي که چنين شعار داد امّ المؤمنين «عايشه» بود.

حکومت خلفا، چنانکه بيان داشتيم، از خانه ي پيامبر (ص) عايشه را برگزيد و او را در جامعه ممتازترين فرد در خانه ي پيامبر (ص) معرّفي کرد، و سخت کوشيد تا او را مورد احترام خاصّ جامعه گرداند، تا بدين وسيله از پرتو شخصيّت فاطمه(س) يگانه دخت پيامبر (ص) در جامعه بکاهد و آن را کم فروغ سازد و مبارزه ي سخت فاطمه(س) را با دستگاه خلافت بي اثر کند.

در اثر پيشرفت اين سياست، عايشه توانست در زمان عثمان عليه او قيام کند تا کشته شود.

پس از عثمان، عايشه در برابر علي (ع) قيام کرد و براي گردآوري مسلمانان، خونخواهي عثمان را شعار داد وپيش برد. عايشه در خانه ي خدا خيمه زد و بانگ برآورد:

«عثمان مظلوم کشته شد و قاتلش علي (ع) است. براي خونخواهي عثمان قيام کنيد. يک روزِ عثمان از همه ي عمر علي (ع) بهتر است و...»

اين خبر به قريش رسيد و از مدينه و ديگر شهرها به مکّه گرد آمدند. بني اميّه نيز با تيره هاي ديگر قريش هماهنگ شدند. خونيان ديروز همرزمان امروز گرديدند و به سرکردگي عايشه به بصره روانه شدند.

علي به دنبالشان رفت. در لشکر عايشه تيره هاي قريش بودند و در لشکر علي انصار و اندکي از قريش. عايشه شکست خورد و جنگ به نفع

[صفحه 4]

اميرالمؤمنين (ع) تمام شد و علي (ع) از بصره به کوفه رفت.

قريش ديگر باره به گرد «معاويه» جمع شدند و معاويه پس از آن توانست به نام خونخواهي عثمان صدهزار مرد شمشير زن به جنگ علي (ع) ببرد و جنگ صفّين را به پا کند. در اين جنگ دو تن از انصار با معاويه، و سايرين با علي (ع) بودند. اين جنگ با قرار رجوع به حکميّت متوقّف شد؛ ليکن قيام قريش عليه علي (ع) ادامه يافت. علي (ع) از اين بابت چنين به خدا شکوه مي برد:

اللَّهمَّ اًّنّي أسْتَعديک مِن قُرَيش...؛[2] .

خدايا به تو از قريش شکايت مي آورم. قريش ظرف مرا واژگون ساخت و اجماع بر مبارزه با من کرد و....

قريش در عصر پيامبر (ص) عليه پيامبر (ص) قيام کرد و با او جنگي پس از جنگ ديگر به پا ساخت و انصار در همه ي جنگها در رکاب پيامبر (ص) با آنها جنگيدند.

در عصر علي (ع) نيز قريش عليه وصيّ پيامبر (ص) قيام کرد و با او جنگيد و انصار در رکاب علي (ع) با قريش جنگيدند.

علي (ع) به «کوفه» بازگشت و کوفه را مرکز حکومت خود قرار داد.

کوفه مرکز حکومت ايران بود (بجز قسمت جنوب ايران) و تازه مسلمانان ايراني که آنها را موالي (آزادکردگان) و الحمرأ[3] مي ناميدند، در اين شهر تجمّع داشتند. در جامعه ي طبقاتي آن روز مسلمانها، «موالي» پايين ترين قشر جامعه را تشکيل مي دادند و از نظام اسلامي چيزي جز آن نمي دانستند. و آنگاه که آن حاکم جديد، علي وصيّ پيامبر(ص) کوفه را پايتخت قرار داد، آن نظام را بکلّي درهم شکست، و در هيچ امري بين عجم و سران قريش و شيوخ قبايل عرب و نامداران صحابه فرق نگذاشت.

ايرانيان تازه مسلمان عدالت اسلامي را در کارهاي اين حاکم و اين رهبر لمس کردند و پروانه وار به گرد شمع وجودش تجمّع کردند. اين کار بر تمام قشرهاي نژاد عرب بسيار گران آمد.

[صفحه 5]


صفحه 3، 4، 5.








  1. مروج الذهب، ج2، ص354.
  2. نهج البلاغه، خطبه ي 215.
  3. در کتب لغت عرب گفته اند: الحمرأ: العجم؛ لأنّ الشقرة تغلب عليهم، و ابن الأمة.