جريان شخصي بودن تاريخ











جريان شخصي بودن تاريخ



جريان شخصي بودن تاريخ، منافاتي با قانوني بودن اجزا و عناصر تشکيل تاريخ ندارد.

اين جريانات در تاريخ، مانند يک عده قوانين کلي که در رويدادهاي عيني تجسم پيدا مي کند، به وقوع مي پيوندد، و هيچگونه اختصاصي به دوران مخصوص يا قوم و ملت مشخصي ندارد. اگر تاريخ را مانند موجوديت شخصي يک انسان، از آغاز تکون نطفه ي او تا لحظه ي آخر زندگي اش تصور کنيم، درست است که انسان از آغاز وجودش تا پايان زندگي اش يک شخص معين است، ولي هر يک از اجزا و عناصر تشکيل دهنده ي اين شخص معين، در به وجود آمدن و استمرار و حرکت خود، تابع قوانين مخصوص به خود است. تعين و تشخص طبيعي خون و گوشت و رگ ها و اعصاب و سلول ها و ديگر اجزاي بدن آدمي، با اينکه در هر موقعيتي تشخص معيني براي انسان ايجاد مي کند، ولي هر يک از

[صفحه 25]

آنها، هم در تکون و هم در استمرار خود، تابع قوانين کلي است که در همه ي موارد، درباره ي انسان ها مشابه صورت مي گيرد. بنابر مجموع ملاحظات فوق مي توان گفت بررسي فلسفي که عبارت است از بحث و کاوش در علل و اهداف و وقايع و تحولات در تاريخ، و نقش اختياري و اجباري انسان ها در آن، يک امر ضروري است که نه فقط ما را با آن چه که در گذرگاه قرون و اعصار رخ داده و با عوامل و انگيزه ها و اهداف آن آشنا مي کند، بلکه مي تواند ما را براي حيات آگاهانه در دوران معاصر و آينده آماده کند. بالاتر از اين، ما را با شناخت کليات ارتباط انسان با خويشتن و با جهان و با همنوعان خود بر خوردار مي کند.



صفحه 25.