انصاف براي همه خلق











انصاف براي همه خلق



انصاف همان عدالت است که مايه ي قوام حيات بشري است. هر دليلي که براي ضرورت عدالت در روابط انسان ها، حتي در رابطه ي انسان با خويشتن و با خدايش اقامه شود. در حقيقت براي ضرورت انصاف هم اقامه شده است، تفاوتي که ممکن است ميان عدالت و انصاف در نظر گرفت، اين است که انصاف غالبا در مواردي به کار مي رود که انسان عدالت را با دريافت ضرورت و ارزش آن و به حکم وجدان خود، اجرا کند. لذا وقتي که مي گوييم يا مي شنويم فلاني شخص

[صفحه 217]

منصفي است، در حقيقت شخصي را در نظر مي آوريم که عدالت را با استناد به احساس والاي دروني اش، بدون اجبار بروني، اجرا مي کند. ضد انصاف عبارت است از ظلم و تعدي ناشي از عدم احساس والا درباره ي عدل و داد. تضاد ظلم و تعدي با تمدن، حقيقتي است که نيازي به شرح و تفصيل ندارد.



صفحه 217.