پاي بندي شديد به خصلت هاي نيكو











پاي بندي شديد به خصلت هاي نيکو



هر اجتماعي از انسان ها که تقيدي به خصلت هاي نيکو نداشته باشد، طعم انسانيت را نخواهد چشيد. اگر چه از همه ي سطوح و ابعاد عالم طبيعت آگاهي داشته و در حد اعلا از آنها بر خوردار بوده باشد، چنان که در تعدادي از جوامع دوران ما مشاهده مي شود، در حقيقت لزوم خصلت هاي نيکو براي يک جامعه ي متمدن، لزوم آب براي ماده ي روينده ي نيازمند به آب است. به همين دليل، در نهج البلاغه، در ده ها مورد، اميرالمومنين عليه السلام به داشتن و تقويت خصلت هاي نيکو اصرار فرموده است. قرآن مجيد يک قسمت از آيات خود را به بيان ضرورت همين خصلت هاي نيکو قرار داده است. در يک جمله ي مختصر، تقيد به خصلت هاي نيکو که انسان را متخلق به اخلاق عالي مي کند، هدف اعلاي بعثت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله معرفي شده است. پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرموده است:

«من براي تتميم مکارم اخلاق مبعوث شده ام.»

به نظر مي رسد آغاز سقوط ارزش هاي انساني و وارد شدن انسان ها به تاريخ طبيعي حيواني، از موقعي است که اخلاق را از قاموس زندگي

[صفحه 191]

حذف کردند و وجدان را از کار انداختند و گفتند: وجدان پديده اي است که زندگي خانوادگي و اجتماعي آن را مي سازد، و اصالتي در درون آدمي ندارد! براي اين نابکاري، قيافه ي علمي پوشانيدند و اين موجود را که در نتيجه ي تعليم و تربيت مي توانست به تکاپوي:


حمله ي ديگر بميرم از بشر
تا بر آرم از ملائک بال و پر


بار ديگر از ملک پران شوم
آنچه آن در وهم نايد آن شوم


وارد شود، به حدي از پستي و رذالت و حقارت کشانيدند که:


جز ذکرني دين او ني ذکر او
سوي اسفل برد او را فکر او


با اين حال، اين مبتلايان به بيماري زندگي بي هدف و ابزار ناآگاه مصرف و استهلاک، باور نمي کنند که يکي از دلايل سقوط و ارتجاع و حرکت قهقرايي آنان، همين است که مي گويد: من آن انسان زنده ام که در حدود 2000 راه را براي بازي با آلت تناسل و دروازه ي ورود انسان ها به زندگي کشف کرده ام! اما صحبت از خصلت هاي نيکو که يکي از آنها عبارت است از شناختن حقوق حيات مادي و معنوي ديگر انسان ها، يا بايد براي شعر و خيالبافي به کار برود و يا براي جست و خيزهاي ماکياوليست هاي جوامع!



صفحه 191.