بشر و ادعاي تكامل











بشر و ادعاي تکامل



آيا بشر مدعي تکامل، درباره ي رفتار خود شناخت صحيح داشته است؟ اگر چنين است، پس چرا با اينکه مي بيند سراسر تاريخ، هر کس انسان يا انسان هايي را گريانده است، خود او را نيز گريانده اند، با اين حال کمترين عبرتي نمي گيرد؟

اين دنيا جايگاه اجراي عدل الهي درباره پاداش فضيلت ها و کيفر گناهان نيست. زيرا امتيازات و عذاب هاي اين دنيا ناچيزتر از آن اند که معادل آنچه که وقوع يافته است، بوده باشد. مثلا شلاق، حبس و چوبه ي دار که لحظاتي بيش به طول نمي انجامد، چگونه مي تواند به عنوان کيفر خون آشامي هاي جلادان قدرت پرست تاريخ بوده باشد.

آنچه که در اين دنيا جريان دارد عمل و عکس العمل هاي هشدار دهنده است که خداوند متعال به طور فراوان (نه به طور کلي) از پشت پرده نشان مي دهد. مثلا سيلي بي علت که به گونه ي چپ يک انسان نواخته شده است، دير يا زود، سيلي، با همان کيفيت و کميت، به گونه ي چپش نواخته خواهد شد. اگر کسي در راه احياي يک انسان قدم خالصانه بر داشته است، دير يا زود قدمي خالصانه در احياي او برداشته خواهد شد. خلاصه با يک عبارت کلي، اين مدعي تکامل! بهتر از همه مي داند که:


اين جهان کوه است و فعل ما ندا
سوي ما آيد نداها را صدا

[صفحه 87]

آن قدر گرم است بازار مکافات عمل
ديده گر بينا شود هر روز روز محشر است


هر شمشيري که ظالمانه بر سر يک انسان فرود مي آيد، دو لبه دارد: لبه ي يکم. همان است که فقط سر يا سينه ي آن مظلوم را شکافته و روح او را خارج از نوبت به پرواز درآورده است.

لبه ي دوم. همان است که سر يا سينه ي خود تو را دريده و مي گذرد، روحت را هم تباه مي کند و تحويل آتش ابدي الهي مي دهد. با اين حال چرا دائما در صدد تيز کردن شمشير و فرود آوردن آن بر سر انسان ها هستي؟! آيا شنيده اي:


بر من است امروز و فردا بر وي است
خون من همچون کسي ضايع کي است


بگذريم، اگر در اين باره بيشتر صحبت کنيم، ممکن است انسان فراموش کاري را کنار بگذارد و از تکامل باز بماند و مرتجع شود! بشر مي توانسته است به وسيله تعليم و تربيت صحيح و بهره برداري از حکمت عاليه ي اديان، حيات خود را در گذرگاه دنيا قابل تفسير و توجيه منطقي کند. بنابراين، مي توان گفت فساد و افسادي که بشر در روي زمين در طول تاريخ به راه انداخته است، تا حدي که بتواند براي خود تاريخ انساني بسازد، قابل اجتناب بوده است.

[صفحه 88]



صفحه 87، 88.