رفتار انعكاسي يا بازتابي محض











رفتار انعکاسي يا بازتابي محض



در اين نوع از رفتار، چنانکه شخصيت آدمي هيچگونه دخالت و وساطتي در بروز رفتار ندارد،

[صفحه 72]

همچنان، اراده که عبارت است از اشتياق و حرکت دروني به سوي هدف مطلوب، دخالتي در آن ندارد. زيرا ضرورت و حتميت بروز رفتار، به دليل وجود علت تامه و کامله ي آن، در حدي است که فرصت و مجالي براي نظاره و موازنه و بررسي مصالح و مفاسد و به جريان افتادن اراده و تصميم وجود ندارد. به عبارت ديگر، تمام بودن علت از همه جهات، وجود معلول را که رفتار انعکاسي و بازتابي محض است، چنان ايجاب مي کند که هيچ يک از امور مزبوره نمي تواند دخالتي کرده و جريان عليت را دگرگون کند. مانند بروز نمود شادي در جريانات مغزي و عضلاني با ديدار محبوب ترين دوست، و جستن ناگهاني با شنيدن صداي تکان دهنده، و همچنين تاثرات و احساسات ناشي از ديدن زيبايي ها يا زشتي و غير ذلک. کساني که از داشتن شخصيت قوي و اراده هاي طبيعي و منطقي حيات محروم اند، سراسر زندگيشان را رفتار انعکاسي تشکيل مي دهد. به همين دليل است که در طول تاريخ، اقويا و آنان که سوداي سلطه گري در مغز خود مي پرورانند، طالب اينگونه مردم اند تا بتوانند از دوش آنان بالا رفته و به مرادشان برسند. اين مردم همان بي بال و پرهايي هستند که: «با بي پر و بالي، پر و بال دگران اند». اين يک پديده ي تصادفي نيست که خودکامگان سلطه جو، همواره ضد هشياري ها و شکننده ي استقلال شخصيت ها و سست کننده ي اراده ها بوده اند.



صفحه 72.