گرايش تبهكاران به فساد و افساد در روي زمين و نتايج آن











گرايش تبهکاران به فساد و افساد در روي زمين و نتايج آن



ممکن است گفته شود مگر در تاريخ بشري فساد و افساد هم وجود دارد که در شناخت فلسفه ي تاريخ بالضروره بايد رسيدگي شود؟

نخست اين قضيه ي بديهي را در نظر بگيريم که بشر در طول تاريخ، امتيازات قابل توجهي به دست نياورده است. مقصود آن نيست که

[صفحه 68]

هواپيماهاي قاره پيما ندارد، جارو برقي ندارد، اعمال شگفت انگيز جراحي را نمي داند، کامپيوترهاي فوق العاده کار ساز به دست نياورده است. همه اينها و صدها برابر آنها، با فکر و دست بشري به وجود آمده و بسيار هم جالب و داراي اهميت است. بلکه مي خواهم بگويم با وجود آن همه امتيازات و پيشرفت ها که هيچ کس نمي تواند آنها را ناديده بگيرد، و منهاي رگه هاي باريکي از انسان هاي بسيار پر ارزش و رشد يافته که در ميان انبوه نا محدود زغال سنگ اکثريت انسان ها وجود دارند، فساد و افساد در روي زمين خيلي فراوان بوده و موجب عقب ماندگي انسان از رشد و عظمت هاي قابل وصول شده است.

از آن رو بشر مي توانسته است به وسيله ي تعليم و تربيت صحيح و بهره برداري از حکمت عاليه ي اديان و اخلاق والاي انساني، حيات خود را در گذرگاه دنيا قابل تفسير و توجيه مقبول کند، بنابراين مي توان گفت: فساد و افسادي که بشر در زمين در طول تاريخ به راه انداخته است، تا حدي که بتواند براي خود تاريخ انساني بسازد، قابل اجتناب بوده است. براي اثبات اين حقيقت که بشر براي پيشرفت و تکامل روحي و مغزي خود، حرکت آگاهانه و مستمري انجام نداده است (با اينکه مي توانست چنين حرکتي را شروع و آن را ادامه بدهد)، دو دليل بسيار مهم و بديهي را مطرح کنيم.

[صفحه 69]



صفحه 68، 69.