براي تعيين عامل كيفيت حيات، ماهيت و مختصات خود انسان است











براي تعيين عامل کيفيت حيات، ماهيت و مختصات خود انسان است



اساسي ترين عامل تعيين کننده ي کيفيت حيات يک انسان، با نظر به

[صفحه 50]

ماهيت و مختصات او، عبارت است از من ايدآل (من مطلوب) او، که در اين زندگاني آن را ساخته و محور همه ي شئون حياتي خود تلقي کرده است. اگر من مطلوب يک انسان، علاقه مند و عاشق ثروت و مال دنيا باشد، قطعي است که چنين انساني، به هر کس و به هر چيزي بنگرد و با هر کس و هر چيزي ارتباط بر قرار کند، بر مبناي ثروت و مال دنيا خواهد بود. تابلوي هنري بسيار زيبا براي او از اين جهت جالب است که اگر آن را مثلا هزار تومان خريده است، مي تواند دو هزار تومان بفروشد. کتاب خطي را که در مفيدترين و ضروري ترين موضوعات علمي نوشته شده است، بايد با کمال دقت و علاقه حفظ کرد، زيرا هر چه زمان بر او بگذرد به قيمتش افزوده مي شود. اگر چنين کتابي به دست مردي محقق بيفتد که بتواند هزاران مشکلات بشري را با محتويات آن کتاب حل و فصل کند، جامعه يا جوامعي را به سعادت برساند، آن انسان صاحب کتاب، که من مطلوبش فقط افزايش ثروت را مي خواهد، آن کتاب را به هيچ وجه از دست نخواهد داد، اگر چه سعادت ميلياردها انسان را بر آورده کند. زيرا او پول مي خواهد و انسان ها اشتباه مي کنند که در فکر سعادت خود يا منتفي کردن دردهاي خويش هستند. براي اين حيوان وقيح، شرابي که با کهنه شدن به قيمتش افزوده مي شود، با چنين کتابي که با گذشت زمان بر ارزش پولي آن اضافه مي شود، تفاوتي ندارد! آن انساني که من مطلوب او شهرت اجتماعي مي خواهد، کيفيت حيات خود را طوري مي سازد که مطلوب اجتماعش باشد. همچنين کسي که من مطلوب او سلطه و قدرت خواهي است، کيفيت حيات او همان حيوان قدرتمند لوياتان، به اصطلاح هابس،

[صفحه 51]

است. او مي خواهد از همه ي ابعاد حيات بر ديگران و بر زمين و آسمان مسلط شود و ديگر هيچ!

بنابراين، اگر کسي بخواهد کيفيت حيات يک انسان را در طول تاريخ زندگي اش بفهمد، بايد تمام کوشش و فعاليت خود را صرف شناخت من مطلوب وي کند، و اين حقيقت را به دست بياورد که من مطلوب او چه مي خواسته و آرمان اصيل او چه بوده است. لذا، اگر بر فرض، يک انسان هزاران سال زندگي کند و داراي من مطلوب مخصوصي باشد، براي شناخت کيفيت حيات او در آن هزاران سال، بايد سراغ شناسايي من مطلوب او را گرفت.



صفحه 50، 51.