ضرورت تفكيك ميان عامل ضروري تاريخ و عامل تعيين كننده كيفيت











ضرورت تفکيک ميان عامل ضروري تاريخ و عامل تعيين کننده کيفيت تاريخ



يک اشتباه بزرگ از بعضي از صاحب نظران که در فلسفه ي تاريخ کار کرده اند، ديده مي شود که بايد مورد توجه قرار گيرد و مرتفع شود. آن اشتباه اين است که عامل ضروري تاريخ را با عامل تعيين کننده ي کيفيت تاريخ يکي دانسته و آن دو را از يکديگر تفکيک نکرده اند! براي توضيح ضرورت تفکيک دو عامل مزبور از يکديگر، بايستي به خود پديده ي حيات توجه کنيم. عوامل مربوط به اين پديده، بر دو قسم عمده تقسيم مي شوند:

قسم يکم. عوامل وجود و ادامه ي حيات است. مانند تنفس از هوا، اعتدال و صحت مزاج، خوردن و آشاميدن و امثال اين واقعيات که بدون آنها حيات آدمي در معرض نابودي است.

قسم دوم. عوامل تعيين کننده ي کيفيت حيات است. مانند فقر و تمکن،

[صفحه 48]

فرا گرفتن صنعت، دانش، شکست، پيروزي، شجاعت، زبوني، تکيه بر غير، استقلال، منش هنري، منش قضايي، منش سياسي، منش روحاني، منش مديريت و غير ذلک. اين نوع عوامل در تعيين کيفيت حيات، نقش اساسي را بازي مي کنند.

قسم يکم از عوامل، فقط ادامه ي حيات آدمي را به عهده دارند و بدون آنها، حياتي وجود ندارد. در صورتي که قسم دوم، چگونگي حيات را مشخص مي کند. هر يک از پديده هاي بالا (صنعت، دانش...) رنگ خاصي به حيات آدمي مي بخشد که پديده هاي ديگر، آن رنگ را نمي بخشد. کيفيت آن زندگي که با حداقل وسايل معيشت ادامه مي يابد (فقر)، غير از زندگي با تمکن از همه ي وسايل معيشت و پديده هاي تجملي و رفاه و کامکاري است.

تاريخ بشري هم به يک دليل شبيه به حيات آدمي است، يعني از دو نوع عامل بر خوردار است. عامل ضروري براي به وجود آمدن و تشکل اجزا و عناصر تاريخ، و عامل تعيين کننده ي کيفيت تاريخ.

نوع اول. عامل ضروري به وجود آمدن و تشکل تاريخ، همان عامل طبيعي و رواني حوادث و تحولاتي است که در تاريخ به وجود مي آيد و معلولات خود را که حوادث و تحولات تاريخي است، به دنبال خود مي آورد. در تاريخ، مردم جوامع بشري دست به کشاورزي زده اند. علت اين جريان در تاريخ، نياز مردم به غلات و ديگر محصولات بوده است که زندگي مادي مردم بدون آنها امکان ناپذير است. همچنين، مردم در طول تاريخ، براي خود، خانه ها و مساکن ساخته اند، سدها کشيده اند،

[صفحه 49]

معادن استخراج کرده اند، از حيات خود در برابر عوامل مزاحم طبيعت و درندگان همنوع خويش دفاع کرده اند، مسافرت هاي طولاني در خشکي ها کرده، درياها را در نورديده اند. اينها يک عده نمودهاي طبيعي هستند که ناشي از علل ضروري حيات انسان ها در تاريخ است.

اصل فعاليت هاي اقتصادي و قوانين و تعهدات حقوقي و اجراي سياست هاي لازم، همه و همه، ناشي از عوامل ضروري تشکل اجزا و عناصر تاريخ بوده و هست. نکته اي را که بايد در اين قسم از عوامل مورد توجه قرار بدهيم، اين است که عوامل ضروري به وجود آمدن اجزا و عناصر تشکيل دهنده ي تاريخ، نمي تواند بازگوکننده ي کيفيت تاريخ و نمودها و اجزا و عناصر آن بوده باشد. زيرا نشستن در يک مسکن که ضروري حيات است، نمي تواند چگونگي حيات را، مثلا خوش بيني، هنر گرايي، انتخاب عقيده ي خاص اقتصادي، سياسي، حقوقي، فلسفي، فرهنگي و غير ذلک را تعيين کند. همچنين است، خوراک و پوشاک و آشاميدني ها و ديگر عوامل تنظيم معيشت مادي.

براي توضيح عامل تعيين کننده ي چگونگي حيات (نوع دوم)، انسان را در دو موقعيت عمده مطرح مي کنيم.



صفحه 48، 49.