ضرورت تفكيك ميان تعاقب حوادث و علت و معلول











ضرورت تفکيک ميان تعاقب حوادث و علت و معلول



شايد حساس ترين مسئله در شناخت فلسفه ي تاريخ همين مسئله است، و متفکر تحليل گر بايد نهايت دقت و کوشش خود را درباره ي آن به کار بيندازد. اگر چه هر معلولي پس از علت به وجود مي آيد (خواه با تاخر زماني محسوس، خواه بدون تاخر زماني محسوس بلکه با تاخر رتبي از علت)، ولي چنان نيست که هر حادثه اي که به دنبال حادثه اي به وجود بيايد، حتما بايد آن حادثه ي پيشين علت و حادثه ي متاخر که پيوسته به آن، ولي پس از آن آمده است، معلول بوده باشد. فصول چهارگانه (بهار، تابستان، پاييز و زمستان) پشت سر هم مي آيند، ولي هيچ يک از آنها علت ديگري نيست.

[صفحه 33]

رابطه ي عليت در حوادث و موجوداتي است که اگر موجود و حادثه ي اول که علت است به وجود نيايد يا کمترين تغييري در بعضي اجزا يا شرايط آن علت به وجود بيايد، معلول يا موجود نمي شود و يا همان تغيير در علت، موجب تغيير در معلول خواهد شد. در صورتي که در حوادث و موجودات متعاقبه، بدان جهت که رابطه ي عليت ميان آنها وجود ندارد، نه تنها تغيير در حادثه و موجود پيشين موجب تغيير در حادثه ي بعدي نيست، بلکه حتي معدوم شدن حادثه و موجود پيشين، کمترين اثر در حادثه و موجود بعدي نمي گذارد.

البته درباره ي تعريف رابطه ي عليت مسائل متعددي مطرح است که به مطلب کنوني ما مربوط نيست. آن چه که در اين مورد بايد دقت کرد، اين است که در بررسي فلسفه ي تاريخ و تحليل رويدادهاي تاريخي به علل اساسي آن، نبايد دو جريان مخالف يکديگر (تعاقب حوادث و علت و معلول) مورد اشتباه قرار بگيرد. به عنوان مثال، دو گروه از مردم را در تاريخ مي بينيم که براي جنگ و پيکار روياروي همديگر صف آرايي مي کنند. وقتي که در صدد تحليل آن جنگ بر مي آييم، مثلا مي بينيم علت اقتصادي بوده است که دو گروه را به جان هم انداخته است. در عين حال و همزمان با تحريکات عوامل اقتصادي (مثلا غضب اراضي يکديگر)، مي بينيم سردمداران دو گروه، قدرت پرست و خود خواه هم بوده اند (که البته اين صفت رذل خود به تنهايي مي تواند شعله ي جنگ را بيفروزد و خانمان ها را بسوزاند)، ولي دلايل قاطع به دست آورده ايم که جنگ مفروض انگيزه ي اقتصادي داشته است. متفکر در فلسفه ي تاريخ و تحليل گر

[صفحه 34]

دقيق، بايد بدون کمترين غفلت، علت اصلي جنگ را که در مثال ما عامل اقتصادي است، منظور کرده، حوادث همزمان و متقدم را که پيش از جنگ مفروض به وجود آمده، ولي رابطه ي عليت ميان آن حوادث و جنگ وجود نداشته است، کنار بگذارد و در صورت نياز مورد مطالعه ي جداگانه قرار بدهد.



صفحه 33، 34.