نفي حيله و نيرنگ















نفي حيله و نيرنگ



ديرزماني است که نيرنگ و فريب چنان با سياست و حکمراني به هم آميخته است که تصور جدايي آن دو و حتي موفقيت سياست بدون توسل به نيرنگ غيرممکن به نظر مي رسد. تاريخ نشان مي دهد که هرچه حاکمي مکّارتر و فريبنده تر باشد، موفقيت او در حکمراني، بقا و دوام حکومتش بيش تر است. البته در اين گونه حکومت ها، خود قدرت و حکمراني هدف به شمار مي رفته و احقاق حق و اجراي عدالت احتمالي هم براي حفظ قدرت انجام مي شده است. به هرحال، حضرت علي(ع) در هيچ شرايطي حاضر نبود به حيله و نيرنگ متوسل شود؛ زيرا معتقد بود: «حاکمي که مکر و حيله يا تکبر کند از بي عقلي و حماقت خود در حکومتش پرده برمي دارد.» (قزويني 1371: ص 51).

معاويه براي پيشبرد اهداف خود از توسل به هرگونه حيله و نيرنگ فروگذار نمي کرد. به همين دليل، برخي مي گفتند که معاويه سياستمدار است؛ ولي علي(ع) زيرک نيست و سياست نمي داند. حضرت در پاسخ به اين گونه سخنان فرمود: به خدا سوگند معاويه زيرک تر از من نيست، اما شيوه او پيمان شکني و گناهکاري است. اگر حيله و پيمان شکني ناخوشايند نبود، زيرک تر از من کسي پيدا نمي شد (نهج البلاغه 1373: خطبه 200، ص 236). حضرت حتي در صورت از دست رفتن قدرت و حکومت نيز به اين شيوه ها متوسل نمي شد و چنان که گذشت، در شوراي شش نفره عمر، حضرت حاضر نشد در مقابل به دست آوردن قدرت و حکومت يک نيرنگ ساده به کار برد و ـ نعوذباللّه ـ دروغ بگويد.

يکي از مهم ترين دلايل اينکه امام علي(ع) حيله و نيرنگ را به هر صورت آن نفي مي کرد، نگرش ايشان به دنيا و اعتقادشان به آخرت بود. حضرت علي(ع) وفا را همزاد راستي و صداقت و سپري بازدارنده از گزند مي داند و معتقد است که هر کس به بازگشتگاه خود ــ آخرت ــ آگاه و معتقد باشد، مکر و حيله و بي وفايي را روا نمي دارد. حضرت علي(ع) ابراز تأسف و نگراني مي کند که در روزگاري به سر مي برد که مردم آن نيرنگ و بي وفايي را زيرکي مي دانند و ونيرنگ بازان و حيله گران را سياستمدار و چاره انديش مي خوانند. حضرت علي(ع) تصريح مي کند که چه بسا مرد آزموده و دانا از چاره کار به معني رايج آن و استفاده از نيرنگ کاملاً آگاه است، اما فرمان خداوند و پايبندي او به اصول اخلاقي و انساني، او را از غلطيدن در آن راه ها باز مي دارد و به همين دليل آن کار را وامي گذارد. اينجا است که ميدان براي نيرنگ بازان و فرصت طلبان باز مي شود؛ زيرا پرواي دين و هراس آخرت ندارند و از فرصت پيش آمده نهايت بهره را مي برند (نهج البلاغه 1373: خطبه 41، ص 39).

حيله و نيرنگ ذاتا و ماهيتا ويژگي زشت و قبيحي است که هيچ انسان آزاده و جوانمردي به آن متمسک نمي شود و شأن و ارزش خود را با آن آلوده نمي سازد. يک فرد مسلمان، انسان والا و با کرامتي است که با اعتقاد و پايبندي به دستورات خداوند و تعاليم ناب اسلام، در راه تکامل و تعالي گام نهاده است. به همين دليل، حضرت امام صادق(ع) تصريح مي کند که مسلمانان را نسزد که حيله و نيرنگ به کار برند يا ديگران را به اين کار فرمان دهند (حر عاملي 1430: ج 11، ص 51). وقتي انجام عملي در شأن مسلمان نيست يا غضب و عذاب الهي به دنبال دارد، شايسته است که انجام نشود؛ چون شرايط سياسي ـ اجتماعي يا منافع و مصالح جاري هيچ تأثيري در آن ندارد. تمام احکام و دستورات اسلام منافع و مصالح حقيقي و واقعي انسان را با يک نگرش کلان و براي هميشه مد نظر قرار داده اند، چه انسان به اين منافع و مصالح آگاه باشد و چه نباشد.