مقدمه















مقدمه



يکي از دغدغه هاي مهم برخي از انديشمندان و تا حدي هم سياستمداران اين بوده است که مباني اخلاقي و اصول ارزشي چه جايگاهي در سياست و حکومت دارد. دنياي سياست دنياي تضاد و تزاحم منافع و دنياي واقعيت ها است و اصول و ارزش هاي اخلاقي از مقوله يي ديگرند. ديدگاه هاي متفکران سياسي در اين زمينه مختلف و متعدد است، اما بحث اصلي در حوزه سياست عملي است. اگر چه بسياري از سياستمداران براي اصول اخلاقي و ارزش هاي انساني جايگاه مهمي در سياست و حکومت قايل بوده اند، اما در عمل شايد نتوان نخبگاني را پيدا کرد که به اين اصول و ارزش ها پايبند بوده باشند، به خصوص هنگامي که اين اصول اخلاقي و مباني ارزشي با قدرت و منافع آنها تضاد و تزاحم مي يافته است.

اين مقاله درصدد تبيين جايگاه اصول اخلاقي و ارزش هاي الهي و انساني در انديشه و سياست عملي حضرت علي (ع) است، و نشان مي دهد که آن حضرت به حدي به اين اصول و ارزش ها پايبند بود که در تزاحم بين اصل قدرت و حکومت و اصول ارزش هاي اخلاقي و انساني، به آساني و بدون کوچک ترين درنگ، قدرت و حکومت را وامي نهد و پايبندي خود به اصول اخلاقي را حفظ مي کند. صداقت و راستي، پايبندي به عهد و پيمان، توجه به ارزش هاي انساني و فرامذهبي، نفي حيله و نيرنگ، نپذيرفتن باطل، پرهيز از تطميع، نفي خشونت و خونريزي، و مقابله با تمايلات اطرافيان و متنفذان، از جمله مباحث مطرح شده در اين مقاله به شمار مي روند. عمق و عظمت سيره حضرت علي(ع) و ناتواني نگارنده، خطاهاي ناخواسته يي را در تحليل ها و استنباط ها پديد مي آورد که از اهل نظر توقع تذکر و راهنمايي دارم. اميد که مورد رضاي حق تعالي و مقبول حضرتش قرار گيرد.