پيشگوئي حضرت در مورد شهادت رشيد هجري











پيشگوئي حضرت در مورد شهادت رشيد هجري



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

رشيد هجري[1] از ياران باوفا و صميمي حضرت علي عليه السلام بود به گونه اي که حضرت او را لايق تعليم علوم غيب دانسته، از بلاها و مرگها آگاه بود و او را رشيد البلايا مي ناميدند، به بعضي خبر مي داد که چگونه مي ميرد و يا چگونه کشته مي شود، و همانطور که خبر داده بود واقع مي شد.

روزي اميرالمؤمنين عليه السلام با اصحاب خود به باغي رفت، زير درخت خرمائي نشست و فرمود تا خرمائي چيدند و آوردند. رشيد گفت: يا اميرالمؤمنين چه خرماي خوبي است؟ حضرت فرمود: اي رشيد، بدان که تو را بر شاخه همين درخت به دار مي زنند!

رشيد گويد: از اين به بعد صبح و شام کنار اين درخت مي آمدم و آن را آبياري مي کردم تا اينکه اميرالمؤمنين از دنيا رفت. روزي آمدم ديدم که شاخه هاي آن درخت را بريده اند، با خود گفتم: اجلم نزديک است يک روز که آمدم رئيس مأمورين محله به من گفت: بيا نزد امير، وقتي وارد قصر شدم ديدم که آن چوب به کناري افتاده است، روز ديگري ديدم نصف آن را براي چرخ آب چاه استفاده کرده اند. با خود گفتم: دوست من به من دروغ نگفت: تا اينکه مأمور حاکم به سراغم آمد و مرا احضار کرد وقتي وارد قصر شدم آن چوب را ديدم با پا به آن زدم و گفتم: من براي تو بزرگ شدم و تو براي من رشد کردي وقتي او را بر عبيدالله بن زياد وارد کردند گفت: از دروغ رفيق خودت بگو! گفتم: به خدا که که نه من دروغگو هستم و نه او، به من خبر داده است که تو دست و پا و زبانم را قطع خواهي کرد!

عبيدالله گفت: به خدا که سخن او را دروغ مي گردانم، سپس فرمان داد تا دستها و پاهايش را قطع کنند (اما زبانش را قطع نکنند تا به گمان خودش سخن حضرت علي عليه السلام را باطل نمايد) وقتي رشيد را به نزد خاندانش بردند در همان حال از سخنان شگفت و عظيم به مردم خبر مي داد، صدا زد: اي مردم از من سؤال کنيد، اين گروه نزد من ديني دارند که هنوز پرداخت نشده است در اين حال به ابن زياد خبر دادند که: مي داني چه کردي؟ دست و پاي رشيد را بريدي و زبانش را آزاد گذاردي و او هم اکنون سخنان عظيم با مردم در ميان مي گذارد، عبيدالله دستور داد تا زبان او را نيز به همراه دست و پايش قطع کنند.[2] .

شخصي به نام زياد بن نصر گويد: من نزد زياد بودم که رشيد هجري را آوردند زياد به او گفت: همراهت (يعني علي عليه السلام) در مورد کار ما با تو چه گفته است؟ (معلوم مي شود که خبرهاي غيبي حضرت چنان مشهور بوده است که دشمنان ايشان نيز از آن مطلع گشته بودند)

رشيد گفت: حضرت به من خبر داده است که شما دست و پاي مرا بريده و سپس مرا به دار آويزان مي کنيد، زياد گفت: به خدا سوگند که سخن علي عليه السلام را دروغ مي گردانم، رهايش کنيد.

همين که رشيد خواست برخيزد و بيرون رود، زياد گفت: به خدا که شکنجه اي سخت تر از همان که صاحب او خبر داده سراغ ندارم، او را ببريد و دست و پاي او را بريده و سپس دارش زنيد.

رشيد گفت: هرگز، شما نزد من چيزي داريد که اميرالمؤمنين عليه السلام به من خبر داده است! زياد که متوجه شده بود گفت: زبانش را قطع کنيد، رشيد گفت: به خدا که الان تصديق خبر اميرالمؤمنين عليه السلام محقق شد.

شيخ مفيد (ره) بعد از نقل اين خبر گويد: اين روايت را نيز موافق و مخالف از افراد مورد اعتماد خود از کساني که نام برديم ذکر کرده اند و اين خبر در نزد علماء شيعه و اهل سنت مشهور است.[3] .









  1. هجر شهري است در نواحي بحرين (نفس المهموم).
  2. نفس المهموم، ص 83.
  3. الارشاد، ص 316.