نفرين پيامبر اكرم و پرخوري معاويه











نفرين پيامبر اکرم و پرخوري معاويه



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در اين خطبه حضرت به اموري تذکر داد از جمله اينکه معاويه اکول و شکم باره است، و اين حالتي بود که در تاريخ براي او ثبت کرده اند.

گويند: آنقدر مي خورد که خسته مي شد ولي سير نمي شد و مي گفت: خسته شدم ولي سير نشدم! سفره را جمع کنيد. او آنقدر شکم داشت که وقتي مي نشست، شکم او روي رانهايش مي افتاد! اين بيماري او به واسطه نفرين پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله بود، زيرا روزي حضرت، شخصي را به دنبال معاويه فرستاد، او نيامد و گفت: مشغول غذا هستم، بار دوم نيز به فرستاده حضرت همين را گفت و مشغول غذا شد، حضرت او را نفرين کرده فرمود: «اللهم لا تشبع بطنه؛ خدايا شکم او را سير مگردان.»[1] .

شاعر عرب در حق او گفته است: و صاحب لي بطنه کالها ويه کان في احشائه معاوية

يعني: مرا رفيقي است که شکم او مثل جهنم است، تو گوئي در درون او معاويه است.[2] .

ابن عباس مي گويد: من با بچه ها مشغول بازي بودم که ناگاه پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله آمد، من پشت در پنهان شدم، حضرت دست بر پشت من زد و فرمود: معاويه را بگو نزد من آيد، من رفتم و برگشتم و گفتم: مشغول غذا خوردن است حضرت فرمود: خدا شکم او را سير نکند.[3] .

امام مجتبي عليه السلام در مجلسي فرمود: شما را به خدا و حرمت اسلام سوگند مي دهم آيا شما مي دانيد که معاويه نامه نويس جدّ من بود، روزي حضرت دنبال او فرستاد، فرستاده حضرت برگشت و گفت: مشغول خوردن است، و اين کار سه بار تکرار شد و هر بار فرستاده حضرت را رد مي کرد و او مي گفت: معاويه مشغول خوردن است، پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود: خدا شکم او را سير نکند!

آنگاه امام مجتبي عليه السلام به معاويه فرمود: آيا اين حالت را در شکم خودت نمي يابي؟![4] در ترجمه نسائي[5] که از دانشمندان معتبر اهل سنت و صاحب سنن نسائي است نوشته اند: او در شام مدتي حديث گفت و همواره از فضائل اميرالمؤمنين متذکر شده، به او گفتند: (اينجا شام پايگاه بني اميه است) از فضائل معاويه بگو، او گفت: من براي معاويه فضيلتي نمي شناسم جز اينکه پيامبر به او فرمود: خدا شکم تو را سير نکند، گويند اهل شام از اين کلام برآشفتند و او را زير دست و پا له کردند به طوري که بيرون شهر جان داد.[6] .









  1. شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد،ج 3، ص 56.
  2. شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 55.
  3. اسدالغابة به نقل تتمة المنتهي.
  4. حموي در ثمرات الاوراق به نقل تتمة المنتهي.
  5. احمد بن شعيب بن علي متوفي383 هجري.
  6. کشف حقيقت، ص263 و تتمة المنتهي بطور خلاصه.