صلح تحميلي و نماينده تحميلي











صلح تحميلي و نماينده تحميلي



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

به هر حال وقتي حضرت سستي و عافيت طلبي ياران خود را ديد به اجبار تن به حکمين داد، اهل شام براي داوري عمرو بن عاص را انتخاب کردند، ولي عافيت طلبان و سست عنصران لشکر حضرت علي عليه السلام اجازه ندادند در اين مرحله نيز امام آنها تصميم بگيرد، اشعث و همراهان او گفتند: ما ابوموسي اشعري را قبول داريم! حضرت فرمود: شما در اول کار (ادامه جنگ) نافرماني مرا کرديد، الان نافرماني مرا نکنيد، من با فرستادن ابوموسي اشعري به عنوان داور موافق نيستم. اشعث و طرفداران او گفتند: ما جز به ابوموسي اشعري راضي نمي شويم. حضرت فرمود: واي بر شما او مورد اعتماد نيست، او از من جدا شد و مردم را از اطراف من پراکنده کرد و مقداري از کارهاي ابوموسي را ذکر نمود، سپس فرمود: او ماه ها فراري بود تا اينکه به او امان دادم، ليکن من عبدالله بن عباس را نماينده خود مي کنم، اشعث و طرفداران او گفتند: به خدا که دو نفر از طايفه مضر براي ما داوري نمي کنند.

حضرت فرمود: پس (مالک) اشتر باشد، گفتند: آيا اين جنگ جز به تحريک اشتر بود؟

حضرت فرمود: الان (که حرف مرا نمي پذيرد) هر چه خواستيد انجام دهيد.

آنها براي ابوموسي نامه نوشتند و جريان را گفتند و به او گفته شد: مردم صلح کردند، گفت: الحمدلله، گفتند: تو را داور کرده اند گفت: «انالله و انا اليه راجعون».

در نوشتاري که ميان حضرت علي عليه السلام و معاويه قبل از حکميت مقرر شد آمده بود:

دو داور بايد قرآن را احياء کنند و از هوي متابعت نکنند و در هيچ موردي از اجراء حکم الله سستي نکنند، و گرنه داوري آنها ارزش ندارد و مسلمانان از داوري آنها بيزارند.