منم آن امام مبين











منم آن امام مبين



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عمار بن ياسر گويد: در يکي از جنگها با اميرالمؤمنين عليه السلام بودم که به سرزمين مورچگان رسيديم، آن زمين پر از مورچه بود، گفتم: يا اميرالمؤمنين فکر مي کني از خلق خداوند کسي هست که تعداد اين مورچه ها را بداند؟

حضرت فرمود: آري اي عمار، من مردي را مي شناسم که تعداد آنها را مي داند، و مي داند چند عدد از آنها نر و چند عدد از آنها ماده است!

گفتم: کيست؟ فرمود: اي عمار آيا در سوره يس نخوانده اي: «و کل شيء احصيناه في امام مبين؛ ما همه چيز را در امام مبين جمع کرده ايم.»

عرض کردم: آري اي مولاي من، خوانده ام. فرمود: منم آن امام مبين.[1] .









  1. بحارالانوار، ج40، ص 176- ينابيع المودة، ص 77.