شما قصد شورش داريد نه عمره











شما قصد شورش داريد نه عمره



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

دو روز بعد وقتي خبر نارضايتي عايشه از حضرت امير عليه السلام و بهانه کردن خون عثمان را براي شورش بر حضرت علي عليه السلام، به گوش طلحة و زبير رسيد و اينکه عايشه مردم را براي خونخواهي عثمان تحريک مي کند و عده اي از عمال عثمان نيز اموال مسلمانان را برداشتند و براي موفقيت اين شورش با خود به مکه آورده اند، آنان دو موقعيت را مغتنم شمردند و تصميم گرفتند به ناراضيان ملحق شوند و براي توجيه سفر ناگهاني خود به نزد حضرت امير عليه السلام در خلوت آمدند گفتند: يا اميرالمؤمنين مدتي است که توفيق انجام عمره[1] را پيدا نکرده ايم، اجازه بده براي انجام عمره به مکه رويم. حضرت فرمود: به خدا سوگند تصميم عمره نداريد، بلکه تصميم حيله و مکر داريد و مي خواهيد به بصره (پايگاه اصلي ايشان که بعدا در آن مستقر شدند) برويد.

آن دو گفتند: خدايا آمرزش تو را خواستاريم، ما هدفي جز عمره نداريم، حضرت فرمود: به خداوند عظيم سوگند ياد کنيد که در کار مسلمانان فساد نکنيد و بيعتي را که با من کرده ايد نشکنيد و دنبال فتنه و آشوب نباشيد، آن دو در زبان پذيرفتند و سوگندهاي شديد و غليظ ياد کردند، و چون بيرون رفتند به ابن عباس برخورد کردند، از آنها پرسيد: آيا حضرت به شما اجازه داد؟ گفتند: آري، و چون به نزد حضرت آمد حضرت به او فرمود: اي پسر عباس، خبر داري؟ گفت: طلحة و زبير را ديدم، حضرت فرمود: از من اجازه خواستند به عمره روند، من بعد از گرفتن سوگندهاي محکم بر اينکه مکر و حيله نکنند و پيمان شکني ننمايند و فسادي بر پا نکنند، به آنها اجازه دادم، بخدا سوگند اي پسر عباس من مي دانم که اينها جز آشوب گري تصميمي ندارند، گويا (مي بينم) آن دو را که به مکه رفته اند تا براي جنگ با من تلاش کنند همانا آن خائن فاجر يعلي بن منبه (استاندار عثمان در يمن) اموال عراق و فارس را برده است تا در آن جهت خرج کند، و بزودي اين دو مرد در کار (حکومت من) فساد مي کنند و خون پيروان و ياوران مرا مي ريزند.

ابن عباس گفت: اي اميرالمؤمنين اگر شما اين را مي داني، چرا به آنها اجازه مي دهي؟ چرا آنها را حبس نکردي و به زنجير نکشيدي تا شرّ آنها از مسلمانان کوتاه شود؟

حضرت فرمود: اي پسر عباس، مي گوئي من به ستم پيشدستي کنم، و بدي را قبل از نيکي مرتکب شوم، و با گمان و تهمت کسي را مجازات نمايم و يا مردم را به کاري قبل از آنکه مرتکب شوند مؤاخذه کنم، نه بخدا سوگند، اگر چنين کنم نسبت به پيماني که خداوند در مورد عدالت از من گرفته است، عدالت نکرده ام. اي پسر عباس! من در حالي به آنها اجازه دادم که مي دانم چه انجام خواهند داد ولي من به خداوند تکيه مي کنم بر عليه آن دو، بخدا سوگند که آن دو را خواهم کشت و گمانشان را ناکام مي کنم و هرگز به آرزوي خويش نخواهند رسيد، و خداوند آنها را بخاطر ظلمي که بر من مي دارند و پيمان شکني کرده و بر من شورش مي کنند مجازات خواهد کرد.[2] .









  1. عمره نام اعمالي است که در مکه معظمه و کنار خانه خدا در طول سال انجام مي شود و داراي فضيلت بسياري است.
  2. الجمل، ص 88.