مرد از زن خود فرمان برد ولي پدر و مادرش را نافرماني كند











مرد از زن خود فرمان برد ولي پدر و مادرش را نافرماني کند



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

(در آن زمان) اگر با آنها سخن گوئي و براي آنها خبري را نقل کني تو را تکذيب کنند، اگر آنها را امين شماري با تو خيانت کنند، اگر به آنها پشت کني تو را غيبت کنند، اگر ثروتي داشته باشي حسد ورزند، اگر از آنها بخيل باشي (و به آنها عطا نکني) دشمنت گردند. اگر آنها را موعظه کني ناسزايت گويند، به سخنان دروغ بسيار گوش مي دهند، محرمات الهي را بسيار مي خورند زنا را حلال مي دانند (اگر پسر و دختري ارتباط نامشروع داشته باشند عيب نمي دانند بلکه تمدن مي شمارند) شراب و سخنها (ي فتنه انگيز) و طرب و آوازه خواني و ساز و نوازها را جايز مي شمارند. فقير در ميان ايشان خوار و ذليل است و مؤمن ضعيف است و کوچک، عالم و دانشمند نزد آنها بي ارزش است. فاسق و گنه کار نزد آنها گرامي است، ستمکار بزرگ شمرده مي شود (و مظلوم) نزد آنها هلاک شونده است (منطق آنها اين است که زندگي براي قوي است) نيرومند نزد آنها مالک دنياست (و حق حيات دارد)، امر به معروف نمي کنند و نهي از منکر نمي نمايند، ثروتمندي را دولت (و باعث عزت) مي دانند، امانت را غنيمت دانسته (تصرف مي کنند) پيش آنها زکوة غرامت است (دادن خمس و زکوة و حقوق واجبه را غرامت و ضرر مي پندارند و نمي دهند) مرد از زن خود اطاعت مي کند (و از خود اراده اي ندارد) ولي به فرمان پدر و مادرش گوش نمي دهد و به آنها ظلم مي کند، براي از بين بردن برادر خود مي کوشد، (در آن زمان) صداهاي اهل فجور بلند شود (که مردم از هر طرف به سوي ضلالت مي خوانند) فساد و تبهکاري و غناء و زنا را دوست مي دارند، با يکديگر معاملات حرام و ربوي انجام مي دهند، علماء مورد سرزنش قرار گيرند (زيرا آنها مردم را از اين اعمال نهي مي کنند و مردم به خاطر هوي به آنها بدگوئي مي کنند) در ميان ايشان خونريزي بسيار شده قاضي هاي آنها رشوه مي گيرند، زنها با زنها جفت شوند و خودشان را مي سازند و آرايش مي کنند آنچنان که براي شوهر خود انجام مي دهند، و آشکار گردد دولت بچه ها در هرجا و جايز شمرده شود خوانندگي زنهاي خواننده، و رقاصه، و غناهاي حرام و آشاميدن مسکرات.