سويد بن نوفل علي را استهزاء نمود
ناگاه يکي از بزرگان خوارج (خوارج گروهي هستند که با علي عليه السّلام جنگيدند) به نام سويد بن نوفل برخاسته و از روي استهزاء و مسخره گفت: يا اميرالمؤمنين مي فهمي چه مي گوئي؟ آيا از روي علم سخن مي گوئي (يا لاف بيهوده مي زني)؟ راوي گويد: ناگاه حضرت توجهي به او کرده و نگاهي تند و خشم آلود به او نمود (که از شدت ترس) سويد ناله اي عظيم سر داد. در همان وقت مرد و او را در حالي که قطعه قطعه بود از مسجد خارج کردند. علي عليه السّلام فرود: «ابمثلي يستهزء المستهزئون ام علي يتعرض المتعرضون اويليق لمثلي ان يتکلم بمالا يعلم و يدعي ما ليس له، بحق هلک و الله المبطلون وايم الله لو شئت ما ترکت عليها من کافر بالله و لا منافق برسوله و لا مکذب بوصيه و انما اشکوبثي و حزني الي الله و اعلم من الله ما لاتعلمون؛ يعني: آيا مانند مرا استهزا کنندگان استهزا مي کنند و بر همچو مني اعتراض کننده ها اعتراض مي کنند؟ آيا به مثل مني سزاوار است که سخن گويد به آنچه نمي داند و ادعا کند آنچه را که براي او نيست؟ حقا که به خدا قسم هلاک شدند باطل کنندگان (حقائق)، به خدا قسم اگر بخواهم بر روي زمين يک کافر به خدا و منافق به پيامبر و منکر وصي او باقي نمي گذارم،به سوي خدا حزن واندوه خود را شکوه مي کنم و از جانب خدا آگاهم آنچه را که شما نمي دانيد.»
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ