هنگام برخورد با فتنه چه بايد کرد؟
اميرالمؤمنين در يکي از سخنان حکيمانه خود جهت راهنمائي مردم به هنگام وقوع فتنه و آشوبهاي ديني مشکوک، پس از آنکه به مردم سفارش مي فرمايد که در فتنه ها کاملا دقت کنيد تا مطلب بر شما روشن گردد و مراقب باشيد تا به هيچ طرف قدمي برنداريد که رهبر و پيرو هر دو مسئول هستند به فتنه بزرگ آخرالزمان پرداخته مي فرمايد: پس از اين مقدمات، فتنه اي تکان دهنده پيدا شود که خرد کننده و پرشتاب است،دلهاي مستقيم منحرف گردد و مردان سالم گمراه شوند. هنگام روي آوردن آن فتنه، خواهشهاي نفساني مختلف شوند (مردم بخاطر اختلاف سليقه ها و آراء نفساني و هوي و هوس با يکديگر اختلاف پيدا مي کنند!) و در زمان پيدايش انقلاب، آراء مشتبه شود، هر که از آن فتنه اطاعت کند هلاک شود و هر که سعايت و بدبيني پيشه کند (بر عليه آن حرف زند) او را خرد کرده نابود سازد. در آن دگرگونيها مردم چون گله خرهاي وحشي (گورخرها) يکديگر را گاز بگيرند و ريسمان محکم (دين يا وحدت جامعه) متزلزل گردد. و حقيقت پوشيده گردد (حق و باطل معلوم نشود) در آن فتنه سخنان و اعمال درست اندک گردد، ستمگران به سخنراني پردازند، آن انقلاب صحرانشينان را با آهن دهانه خود بکوبد و با سينه اش آن خرد کند (سلطه او همه جا گسترده شود). آنها که خود را از گرد و غبار آن فتنه دور مي کنند و به تنهائي حرکت مي کنند از بين مي روند، در راه مبارزه با آن فتنه سوارکاران (دليران) هلاک شوند. آن فتنه تار با تلخي قضا و قدر همراه و وارد شده خونهاي تازه و پاک را بدوشد و در نشانه هاي دين رخنه کند، و اعتقادات مردم را تغيير دهد. خردمندان از آن فتنه تاريک مي گريزند و بدخواهان براي آن نقشه مي کشند، آن فتنه تاريک رعد و برقي دارد و در آن پيوند خويشي بگسلد و خويشان از هم جدا شوند و اسلام از آن برکنار است، هر که از آن برکنار است، هر که از آن بيزار باشد بيمار است (دچار سختيهايي مي شود) و هر که از آن کوچ کند وامانده است[1] (راه چاره اي ندارد).
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ