هنگام برخورد با فتنه چه بايد كرد؟











هنگام برخورد با فتنه چه بايد کرد؟



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

اميرالمؤمنين در يکي از سخنان حکيمانه خود جهت راهنمائي مردم به هنگام وقوع فتنه و آشوبهاي ديني مشکوک، پس از آنکه به مردم سفارش مي فرمايد که در فتنه ها کاملا دقت کنيد تا مطلب بر شما روشن گردد و مراقب باشيد تا به هيچ طرف قدمي برنداريد که رهبر و پيرو هر دو مسئول هستند به فتنه بزرگ آخرالزمان پرداخته مي فرمايد:

پس از اين مقدمات، فتنه اي تکان دهنده پيدا شود که خرد کننده و پرشتاب است،دلهاي مستقيم منحرف گردد و مردان سالم گمراه شوند.

هنگام روي آوردن آن فتنه، خواهشهاي نفساني مختلف شوند (مردم بخاطر اختلاف سليقه ها و آراء نفساني و هوي و هوس با يکديگر اختلاف پيدا مي کنند!) و در زمان پيدايش انقلاب، آراء مشتبه شود، هر که از آن فتنه اطاعت کند هلاک شود و هر که سعايت و بدبيني پيشه کند (بر عليه آن حرف زند) او را خرد کرده نابود سازد.

در آن دگرگونيها مردم چون گله خرهاي وحشي (گورخرها) يکديگر را گاز بگيرند و ريسمان محکم (دين يا وحدت جامعه) متزلزل گردد. و حقيقت پوشيده گردد (حق و باطل معلوم نشود) در آن فتنه سخنان و اعمال درست اندک گردد، ستمگران به سخنراني پردازند، آن انقلاب صحرانشينان را با آهن دهانه خود بکوبد و با سينه اش آن خرد کند (سلطه او همه جا گسترده شود).

آنها که خود را از گرد و غبار آن فتنه دور مي کنند و به تنهائي حرکت مي کنند از بين مي روند، در راه مبارزه با آن فتنه سوارکاران (دليران) هلاک شوند.

آن فتنه تار با تلخي قضا و قدر همراه و وارد شده خونهاي تازه و پاک را بدوشد و در نشانه هاي دين رخنه کند، و اعتقادات مردم را تغيير دهد.

خردمندان از آن فتنه تاريک مي گريزند و بدخواهان براي آن نقشه مي کشند، آن فتنه تاريک رعد و برقي دارد و در آن پيوند خويشي بگسلد و خويشان از هم جدا شوند و اسلام از آن برکنار است، هر که از آن برکنار است، هر که از آن بيزار باشد بيمار است (دچار سختيهايي مي شود) و هر که از آن کوچ کند وامانده است[1] (راه چاره اي ندارد).









  1. نهج البلاغة.