در خانه تو بز بچه اي است که فرزند پيامبر را مي کشد
اميرالمؤمنين عليه السّلام در خطبه اي به مردم فرمود: از من بپرسيد قبل از آنکه مرا نيابيد، بخدا سوگند در مورد هيچ گروهي که صد نفر را گمراه يا هدايت کند نمي پرسيد مگر اينکه شما را از منادي آنها و رهبر آنها تا قيامت آگاه مي کنم، مردي برخاست و (از روي استهزاء) گفت: بگو در سر و ريش من چند تار مو هست؟ حضرت فرمود: بخدا سوگند دوستم پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم مرا از سؤال تو آگاه کرد، و همانا بر هر تار از موي سر تو فرشته اي است که تو را لعنت مي کند و بر هر موي ريش تو شيطاني است که تو را تحريک مي کند، همانا در خانه تو بز بچه اي است که فرزند پيامبر را مي کشد و نشانه آن همين است که به تو گفتم و اگر نه اين بود که آنچه پرسيدي استدلالش مشکل است (يعني من جواب تو را مي دانم ولي باور آن بر تو مشکل است زيرا چگونه مي تواني عددي را که مي گويم تصديق کني؟ اگر اين مشکل نبود) من به سؤال تو پاسخ مي دادم ولي نشانه (راستگوئي من) همان خبري است که دادم يعني لعنت فرشتگان و بز بچه ملعون تو. راوي گويد: پسر اين مرد در اين زمان طفلي بود که چهار دست و پا مي رفت و در جريان سيدالشهداء عليه السّلام عهده دار قتل حضرت شد و پيشگوئي حضرت به وقوع پيوست.[1] . و در برخي روايات آن مرد را سعد بن ابي وقاص، پدر عمر سعد ملعون معرفي کرده اند.[2] و برخي او را سنان بن انس نخعي دانسته اند.[3] .
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ