آگاهي حضرت امير به اولين بيعت كننده با ابوبكر











آگاهي حضرت امير به اولين بيعت کننده با ابوبکر



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ [1] وقتي بعد از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله مردم با ابوبکر بيعت کردند، سلمان گويد: نزد حضرت علي عليه السّلام رفتم، او مشغول غسل دادن پيامبر خدا صلي الله عليه و آله بود، عرض کردم: هم اکنون ابوبکر بالاي منبر رسول خدا صلي الله عليه و آله جاي گرفته و به خدا سوگند که راضي نيست مردم با يک دست با او بيعت کنند بلکه با هر دو دست با او بيعت مي کنند.

علي عليه السّلام فرمود: اي سلمان آيا فهميدي اولين کسي که بالاي منبر با ابوبکر بيعت کرد که بود؟

عرض کردم: نمي دانم، همينقدر ديدم که در سقيفه بني ساعده وقتي انصار در انتخاب خليفه منازعة مي کردند نخستين کسي که با او بيعت کرد مغيرة سپس بشير بن سعد و ابوعبيده جراح و بعد از آن دو عمر و سپس سالم مولي ابوحذيفه و معاذبن جبل. حضرت فرمود: اينها را از تو نپرسيدم آيا مي داني وقتي ابوبکر بالاي منبر رفت نخستين کسي که با او بيعت کرد که بود؟ عرض کردم: نه ولي پير مردي سالخورده را ديدم که بر عصاي خود تکيه زده بود و ميان دو چشمش اثر سجده زيادي بود و او نخستين کسي بود که از پله منبر بالا رفت و در حالي که گريه مي کرد گفت: شکر خداي را که مرا از دنيا بيرون نبرد تا تو را در اين جايگاه ديدم، دست بگشا، ابوبکر دستش را باز کرد، پيرمرد بيعت کرد و سپس از منبر پائين آمده و از مسجد خارج شد.

علي عليه السّلام فرمود: دانستي او که بود؟ گفتم: نه، ولي از سخنان او ناراحت شدم زيرا مثل آن بود که از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله خوشحالي مي کرد.

حضرت فرمود: او ابليس لعنه اللّه بود، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به من خبر داد که شيطان و سران اصحاب او در غدير خم که پيامبر صلي الله عليه و آله مرا براي مردم (به امامت) نصب کرد، حضور داشتند، آنگاه که پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: من از شما به خودتان سزاوارترم و به آنها دستور داد تا حاضرين به غائبين برسانند.

در آن هنگام پيروان و ايادي شيطان به ابليس گفتند: اين امت مورد رحمت و محفوظ است، نه تو و نه ما بر آنها راه نفوذ نداريم، اينها امام و رهبر خود را پس از پيامبرشان شناختند.

در اين موقع شيطان افسرده و ناراحت دور شد.

پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله به من خبر داد که چون حضرتش رحلت کند مردم در سقيفه بني ساعدة با آنکه تو نسبت به حق خودت مخاصمه کرده و استدلال مي کني با ابوبکر بيعت مي کنند، سپس به مسجد مي آيند و اولين کسي که بر روي منبر من به شکل پيرمردي با حالت شاد با او بيعت مي کند ابليس است و چنين و چنان مي گويد، آنگاه در حاليکه به شدت خوشحالي مي کند و با بيني خود سوت مي کشد و جست و خيز مي کند و به ديگر شياطين گويد:

شما خيال کرديد که مرا بر ايشان راهي نيست، اکنون ديديد من با آنها چه کردم تا سرانجام دستور خداوند و پيامبر خدا صلي الله عليه و آله را رها کردند.[2] .









  1. مدينة المعاجز، ص 122.
  2. روضه کافي و الاحتجاج، ج 1 ص105 و کتاب سليم بن قيس، ص 78.