اميرالمؤمنين افشا مي كند











اميرالمؤمنين افشا مي کند



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

حضرت فرمود: چه سرسختانه بر سر آن نوشتار ملعون خود که در کعبه با هم بر سر آن، همپيمان شديد، وفا داريد: پيمان بستيد که اگر محمد صلي الله عليه وآله را خدا کشت يا مي راند، خلافت را از اهل بيت دور نگهداريد.

ابوبکر گفت: شما چگونه فهميدي؟ ما که ترا آگاه نکرده بوديم؟ حضرت فرمود: اي زبير اي سلمان و اي مقداد، شما را به خدا و به اسلام سوگند آيا از پيامبر صلي الله عليه و آله شنيديد که نام اين پنج نفر را برد و فرمود که نوشته اي نوشتند و هم پيمان شدند بر کردار خود؟ گفتند: خدا شاهد است که چنين بود و ما شنيديدم که اين را به شما گفت و شما گفتي: پدر و مادرم فدايت اي پيامبر خدا در آن زمان آنچه دستوري به من مي دهي که انجام دهم؟ فرمود: اگر ياوراني يافتي با آنان جهاد کن و اگر پيدا نکردي. بيعت کن و خونت را حفظ کن.

آنگاه حضرت علي عليه السلام فرمود: بخدا سوگند اگر آن چهل نفري که با من بيعت کرده بودند (اشاره به بيعت چهل نفر با حضرت در همان آغاز بيعت مردم با ابوبکر، و اينکه هيچکدام جز چهار نفرشان وفادار نماندند) بر سر بيعت مي ماندند، با شما براي خدا و در راه خدا جهاد مي کردم، به خدا سوگند اين خلافت به احدي از نسل شما تا قيامت نخواهد رسيد. سپس حضرت قبل از اينکه بيعت کند صدا زد «يا بن ام ان القوم استضعفوني و کادوا يقتلوني»[1] اشاره به جملاتي که هارون وقتي گوساله پرستان او را تهديد کردند، به موسي گفت: «اي فرزند مادرم اينان مرا به استضعاف کشاندند و نزديک بود مرا بکشند».

سپس دست بر دست ابوبکر زد و بيعت نمود.

به زبير گفته شد: حالا بيعت کن، او امتناع کرد، عمر و خالد و مغيره با عده اي شمشير زبير را گرفتند و شکستند و او به اجبار بيعت کرد.

سلمان گويد: مرا گرفتند و آنقدر بر گردنم زدند که مثل غده اي ورم کرد و دستهايم را بستند و با زور بيعت کردم، ابوذر و مقداد نيز با اکراه بيعت کردند و هيچکس به جز حضرت علي عليه السلام و ما چهر نفر به زور بيعت نکرد. و در ميان ما زبير از همه سخنانش درشت تر بود.

آنگاه زبير کلمات درشتي به عمر گفت و همچنين سلمان به ابوبکر و همچنين حضرت علي عليه السلام در مذمت اصحاب سقيفه حديثي بيان کرد.









  1. الاعراف: 150.