آنقدر براي هدايت شما رنج ديدم كه از زندگي سير شدم











آنقدر براي هدايت شما رنج ديدم که از زندگي سير شدم



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ادامه: سوگند به خدا اگر مي توانستم چاره کلام و مراسله شما را بنمايم (به خلافت شما) حاضر نمي شدم، آن قدر درباره هدايت شما رنج ديدم که از زندگي خود سير شدم و بالاخره تمام گفتار مرا به استهزاء گرفتيد و به اين وسيله از حق فرار کرديد و به باطلي گرويديد که خدا دينداران خود را به آن عزيز نفرموده و من مي دانم که در نتيجه بي توجهي به گفتار من به غير زيان چيز ديگري برايم نتيجه ندارد، هر وقت شما را به پيکار با دشمن خودتان دعوت کردم زمين گير شديد و از من درخواست تأخير نموديد مانند کسي که وام طولاني از کسي گرفته (و اکنون که هنگام پرداخت رسيده باز هم مهلت ديگري مي خواهد) هر گاه در زمستان مي گفتم براي جنگ آماده شويد مي گفتيد: اکنون هوا بسيار سرد است و اگر در تابستان مي گفتم آماده کارزار شويد مي گفتيد: اکنون هوا به شدت گرم است به ما مهلت بده تا گرما برطرف شود! و اين همه براي فرار از بهشت مي باشد، هرگاه شما از گرمي و سردي هوا عاجز باشيد، سوگند به خدا از گرمي شمشير عاجزتر و درمانده تريد، انالله و انا اليه راجعون اي کوفيان به من خبر رسيده که (يکي از فرماندهان معاويه) اخوغامد با چهار هزار نفر شبانه به شهر انبار (يکي از شهرهاي عراق است) يورش برده و اموال آن را به تاراج برده و با آنها مثل کفار برخورد کرده و فرماندار من- حسان-را با عده اي از مردان شايسته و با فضل که اهل عبادت و شرافت بوده اند کشته است. و سپس شهر را غارت کرده است. خدا همه آنها را در بهشت هاي پرنعمت خود جاي دهد و اطلاع يافته ام عده اي از شامي ها بر زن مسلمان و يا غير مسلمان که با مسلمانان تعهد دارند وارد شده حجاب او را دريده و مقنعه از سرش گرفته و گوشواره از گوشش ربوده و دست بند خلخال از دست و پا و بازوانش در آورده و او چاره اي نداشته جز اينکه کلمه استرجاع بگويد و مسلمانان را به ياري خود بخواند ولي کسي او را ياري ننمايد و از او فريادرسي نکند. پس اگر مؤمني بر اين حادثه از غصه جان دهد نزد من مورد ملامت نيست بلکه او نزد من نيکوکار و خوش کردار است. شگفت، تمام شگفت اينجاست که چگونه اين مردم در پيشبرد باطل خود کوشا و شما از تقويت حق خودتان سستي مي ورزيد، شما را هدف گرفته اند ولي شما آنها را هدف قرار نمي دهيد! با شما مي جنگند ولي شما با آنها پيکار نمي کنيد خداوند نافرماني مي شود و شما راضي هستيد!الهي هيچ گاه از خير و خوشي بهره مند نگرديد شما همچون اشتران پراکنده اي هستيد که ساربانشان را از دست داده هرگاه آنها را از گوشه اي گرد آورند از جاي ديگر متفرق مي شوند.[1] .









  1. الارشاد، ص268 شيخ مفيد قدس سره.