مرگ در كمين من است آن قاتل بدبخت كجاست؟











مرگ در کمين من است آن قاتل بدبخت کجاست؟



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

سوگند به خدا دوست مي دارم خدا مرا از ميان شما به رضوان خود ببرد و همانا مرگ قدم به قدم در کمين من است، چه چيز مانع است آن بدبخت ترين امت (ابن ملجم) را که بيابد و محاسن مرا به خون سرم رنگين سازد؟ و اين بيان، فرموده و وعده پيغمبر اکرم صلي اللّه عليه و آله و سلم بود که مرا از سرانجام خبر داد و افترا نمي زنم زيرا کسي که افترا زند زيانکار است و نجات با پرهيزکاران و راستگويان است. اي کوفيان شب و روز آشکار و نهان شما را به جهاد با اين مردم دعوت کردم و گفتم پيش از آنکه آنها به پيکار با شما قيام کنند با آنان بجنگيد زيرا هيچ گروهي در درون خانه نجنگيده جز اينکه بيچاره شده. شما بر خلاف انتظار، کار جنگ را به عهده يکديگر انداختيد و گفتار من به گوشتان سنگين آمد، و دستور مرا دشوار انگاشتيد و آن را پشت سرانداختيد تا مال و ثروت شما به يغما رفت و زشتي ها و ناپسندي ها شب و روز در ميان شما افزايش يافت و سرانجام کار گذشتگان براي شما ظاهر شد چنانچه خداي متعال از کار ستمگران و سرکشان و ناتوانان از گمراهان چنين خبر داده: «يذبحون ابنائکم و يستحيون نسائکم و في ذلکم بلاء من ربکم عظيم؛ فرزندان شما را مي کشند و زنانتان را زنده مي گذارند و در اين پيشامد آزمايش بزرگي است از خداي متعال براي شما.»

سوگند به کسي که دانه را شکافت و آدمي را جان داده آنچه به شما وعده داده شده فرا رسيد من شما را با موعظه قرآني نصيحت کردم ليکن شما از پندهاي من استفاده نکرديد. و شما را با چوب دستي زدم فائده نکرد و با تازيانه که اقامه حدود مي شود عقاب کردم تغيير رويه نداديد و بالاخره دانستم چيزي که ممکن است شما را تأديب کند شمشير است و بس و من حاضر نشدم براي اصلاح کار شما خود را به فساد اندازم. ليکن پس از من سلطاني بي باک بر شما مسلط شود که به پيران شما احترام نگذارد و به خردسالانتان رحم نمي کند و دانشمندانتان را بزرگ نشمارد و حق شما را به عدالت ميانتان قسمت ننمايد و شما را به سختي بزند و خوار سازد و به شرکت در جنگها وادار کند، راهها را بر شما ببندد و کنار درب خود نگه دارد تا بالاخره تواناي شما ناتوانتان را نابود سازد و به غير از ستمگران کسي از تحت شکنجه امان نخواهد يافت و خداوند جز ستمگران را دور نمي سازد. و چه اندک است آنچه رفته دوباره برگردد و من مي انديشم که شما الان در سستي (و خواب) هستيد اي کوفيان من از شما با سه نفر و دو نفر دچارم: کر شنوا، گنگ گويا، و کور بينا و ياراني که چون با من ملاقات کنند راست نگويند و در هنگام سختيها نتوان به آنها اطمينان کرد. پروردگارا! هيچ اميري را از ايشان و ايشان را از هيچ اميري خرسند مفرما و دلهاي آنان را چون نمکي که در آب باز مي شود متفرق ساز.