چاره خواجه نصيرطوسي براي هلاكت مستعصم











چاره خواجه نصيرطوسي براي هلاکت مستعصم



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

هنگامي که هلاکو مي خواست خليفه را هلاک کند برخي از علماء عامه که در اردوي او بودند هلاکو را از اين کار بر حذر داشتند و چنين گفتند: خليفه از سادات و بستگان پيامبر صلي اللّه عليه و آله است و مصلحت در قتل او نيست، و اگر کشته گردد زمين خواهد لرزيد و لشکر تو را خواهد بلعيد و آسمان فرو آيد و عذاب نازل شود.

هلاکو با شنيدن اين سخنان پوچ واهمه کرد، خواجه نصيرالدين طوسي- که رضوان خدا بر او باد به هلاکو گفت: اين سخنان همگي باطل است، چرا که فرزند پيامبر را کشتند ولي آسمان بر زمين نيامد و عذاب نازل نشد با آنکه زمين و آسمان به واسطه او بر پا بود و او بر حق بود، و خون او را به ناحق ريختند و شهيدش کردند، ولي اين خليفه بر باطل و ظالم و غاصب است، و در قتل او هيچ عذابي نازل نخواهد شد.

علماء عامه باز اصرار کردند و هلاکو را ترساندند، خواجه که ديد نزديک است توطئه آنها کارساز شود به هلاکو گفت: اگر مي خواهي خون بر زمين ريخته نشود، فرمان بده او را در فرشي بپيچند و آنقدر بمالند که بميرد ولي خونش ريخته نشود (و اگر علائم نزول بلا آشکار شد دست بدارند) همين کار را کردند و آنقدر او را مالش دادند تا مرد.[1] .

دميري گويد: چنان کار بر مردم سخت شد که کسي فرصت نوشتن تاريخ مرگ مستعصم و دفن جسد او را نداشت، ذهبي گويد: گمان نمي کنم خليفه را کسي دفن کرده باشد.[2] .

باري با کشته شدن مستعصم دوران حکومت پانصد و بيست و چهار ساله بني عباس به سر آمد و اما اينکه در روايت از او به عنوان بيست و ششمين نفر ياد شده است با اينکه خليفه سي و هفتمين بود، علامه مجلسي رضوان اللّه تعالي عليه فرموده است: يا به خاطر اين بود که او بيست و ششمين از بزرگان آنها بود زيرا بسياري از آنها مستقل نبوده و مغلوب ديگر حکومتها بودند يا مراد نفر بيست و ششم از اولاد عباس باشد که در اين صورت با انضمام خود عباس مي شود نفر بيست و ششم.[3] و اين خطبه شريفه از معجزات بزرگ حضرت امير عليه السّلام مي باشد چرا که اين خطبه را محمد بن شهر آشوب متوفاي سال588 در کتاب مناقب ذکر کرده است در حالي که کشته شدن مستعصم همچنان که گفتيم در سال656 بوده است يعني نزديک هفتاد سال قبل از کشته شدن مستعصم.









  1. قصص العلماء، ص 38.
  2. تتمة المنتهي، ص 374.
  3. بحار، ج 41 ص324.