بشارت اميرالمؤمنين به تولد زين العابدين











بشارت اميرالمؤمنين به تولد زين العابدين



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

وقتي سپاه ايران در نبرد با مسلمانان شکست خورد، در ميان کساني که به اسارت درآمدند دختر يزدجرد پادشاه ايران بود.

وقتي او را در ميان اسيران به مدينه نزد عمر آوردند، دختران مدينه براي تماشاي او بيرون آمدند، زيرا صورتي بسيار زيبا و نوراني داشت، که مسجد را روشن نمود، وقتي عمر به او نگاه کرد، آن دختر صورت خود را پوشاند و به زبان فارسي آن زمان گفت: اف بيروج بادا هرمز (گويا منظور او اين بود که سياه باد روي هرمز که با پاره کردن نامه رسول خدا صلي اللّه عليه و آله وسلم سبب شد تا او به اسارت درآيد)

عمر که متوجه منظور او نشده بود فکر کرد به او بدگوئي مي کند، گفت: اين زن به من ناسزا مي گويد و تصميم گرفت او را تنبيه کند.

حضرت امير عليه السّلام به او فرمود: تو نمي تواني با او چنين کني، او را مخير گردان تا در ميان مسلمانان هر که را خواهد انتخاب کند و آن را از سهم او قرار بده. وقتي او را مخير کردند، در ميان جمعيت دست خود را بر سيد الشهداء عليه السّلام گذارد، حضرت امير عليه السّلام از او پرسيد نامت چيست گفت: جهان شاه حضرت فرمود: بلکه شهر بانويه هستي. در اين لحظه بود که که حضرت امير عليه السّلام بشارتي بزرگ به امام حسين عليه السّلام داده و فرمود: اي اباعبداللّه از اين بانو براي تو پسري متولد خواهد شد که بهترين اهل زمين باشد. و پس از چندي حضرت زين العابدين علي بن الحسين عليه السّلام متولد شد که حضرتش را ابن الخيرتين: فرزند دو بزرگ (بزرگ عرب و بزرگ عجم) مي گفتند. حضرت باقر عليه السّلام فرمود: پس منتخب خدا از عرب هاشم است و از عجم، ايران.[1] .









  1. اصول کافي، ج 2، ص369 در مورد تاريخ اسارت و نحوه ازدواج شهربانو يا شاه زنان با سيد الشهداء عليه السّلام قول ديگري نيز هست.