نسبت علم موسي و خضر با علوم اميرالمؤمنين











نسبت علم موسي و خضر با علوم اميرالمؤمنين



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

وقتي حضرت موسي عليه السلام از نزد خضر برگشت و آن حوادث عجيب مثل سوراخ کردن کشتي و تعمير ديوار و کشتن آن نوجوان به وقوع پيوست، برادر او هارون از موسي در مورد دانش خضر پرسيد.

حضرت موسي عليه السلام فرمود: اين امر، دانشي است که نداشتن آن ضرر ندارد ولي حادثه اي عجيب تر روي داد! هارون پرسيد: چه حادثه اي؟ حضرت موسي عليه السلام گفت: من و خضر کنار دريا ايستاده بوديم که پرنده اي شبيه به چلچله ظاهر شد، با منقار خود قطره اي آب برداشت و به طرف مشرق پرتاب کرد! بار دوم قطره اي ديگر برداشت و آن را به طرف مغرب انداخت، بار سوم آن را به طرف جنوب و بار چهارم به طرف شمال پرتاب کرد! و در دفعه پنجم به طرف آسمان و دفعه ششم به خشکي و دفعه هفتم به دريا انداخت و سپس پرکشيد و پرواز کرد.

ما دو نفر حيرت زده مانديم و سر اين کار را نفهميديم تا اينکه خداوند فرشته اي را به صورت آدمي فرستاد و به ما گفت: چرا شما را متحير مي بينم؟ گفتيم: در کار اين پرنده متحيريم، گفت: منظور او را نمي دانيد؟ گفتيم: خدا بهتر مي داند، گفت: اين پرنده با عملش مي گويد: به حق آنکه شرق و غرب زمين را آفريد و آسمان را بر پا داشت و زمين را به حرکت آورد و بگستراند، بطور قطع خداوند در آخر الزمان پيامبري را خواهد فرستاد که نامش محمد صلي الله عليه وآله است، او را وصيي است بنام علي عليه السلام که علم شما دو نفر روي هم در مقابل دانش آن دو همانند اين قطره است در مقابل اين دريا!![1] .









  1. بحارالانوار، ج40 ص 177.