روايت ديگر در پيشگوئي حضرت امير











روايت ديگر در پيشگوئي حضرت امير



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در روايت ديگري ميثم گويد: اميرالمؤمنين عليه السّلام مرا خوانده فرمود:اي ميثم چگونه اي وقتي حرامزاده بني اميه عبيدالله بن زياد تو را به بيزاري از من دعوت کند؟ عرض کردم: اي اميرالمؤمنين به خدا سوگند من از شما بيزاري نمي جويم. حضرت فرمود: به خدا سوگند که تو را مي کشد و به دار مي کشد، عرض کردم: صبر مي کنم و اين در راه خدا اندک است. حضرت فرمود: اي ميثم در اين هنگام تو با من هستي در درجه من الخ.[1] در روايت ديگري آمده است: اميرالمؤمنين عليه السّلام از (مسجد) جامع کوفه بيرون مي آمد و نزد ميثم تمار مي نشست و با او سخن مي گفت، گويند: روزي به ميثم فرمود: اي ميثم به تو بشارت دهم؟ گفت: به چه چيز اي امير مؤمنان؟ فرمود: به اينکه تو در حالي که به دار آويخته شده اي خواهي مرد، ميثم گفت: اي مولاي من در آن حال من بر روش اسلام هستم؟ حضرت فرمود: آري.[2] .









  1. نفس المهموم، ص 78.
  2. نفس المهموم، ص 78.