احكام بازدارنده اسلام











احکام بازدارنده اسلام



يکي ديگر از مباحث ارزشمند اسلام نسبت به سلامت فرد و جامعه،«احکام بازدارنده اسلام» است که اگر جوامع انساني آن را رعايت کنند، از هرگونه بيماري و آفت در أمانند.

گرچه با ابزارهاي علمي نتوانند اسرار آن را کشف کنند.

پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم و اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند:

هرگاه زنا و روابط نامشروع در مردم رواج گيرد، به بيماري هاي جديد و ناشناخته مبتلا گشته و عُمرشان کوتاه مي شود.

و زنِ شوهردار را اگر آلوده شود، بايد رَجم کرد،

و مردِ زن دار را اگر آلوده شود، بايد رَجم کرد،

و دو پسر اگر آلوده شوند، در هم جنس بازي، بايد آن دو را يا در آتش سوزاند و يا از بالاي بلندي پرتاب کرد و يا گردنشان را زد.

اروپائي ها و غربي ها که در آزادي هاي مرز ناشناس قرار داشتند،

و هرگونه فحشا و فساد را قانوني جلوه دادند،

و گفتند:

از نظر دموکراسي و اومانيسم، و اصالت انتخاب، اشکالي ندارد.

و به احکام بازدارنده اسلام اعتراض مي کردند،

در صورتي که احکام و حدود قصاصِ اسلام، احکام بازدارنده است که،

جامعه دچار روابط نامشروع نشود،

و غرائز در مرز حلال و ازدواج و ازدواج هاي مکرّر يا عقد موقّت (مُتعه) تعديل شود،

تا ريشه فساد و فحشا خشکانده شود.

هم اکنون شاهديم که پاکترين خون و سالم ترين خون، خونِ يک انسانِ مسلمانِ شيعه علي عليه السلام است.

امّا در کشورهاي غربي و شرقي که به هرگونه فحشا و فساد دامن زدند، بيماري خطرناکِ«ايدز» رواج يافته است که ميليون ها انسان را دارد از پاي دَر مي آورد و از هستي ساقط مي کند،

که به تدريج ضعيف و ناتوان شده و بدنشان مقاومت را از دست داده و به مرگ تدريجي گرفتار آمدند،

و متفکّران آنان در کنگره هاي بين المللي اعلام داشتند که:

بيماري«ايدز» از بمب أتمي براي انسان خطرناک تر است.

يا توجّه به اينکه دو عدد بمب أتمي پيشرفته، مي تواند حيات را در سراسر زمين تا عُمق 20 متري نابود کند،

و خودشان بارها اعلام کردند که:

راه هاي رواج اين بيماريِ خطرناک تر از بمب أتم، زنا و روابط نامشروع و هم جنس بازي و ديگر جوانب فساد جنسي است.

امّا ديگر کاري از آنها ساخته نيست،

نه آزمايش هاي مکرّر و نه داروهاي گوناگون، و نه همايش هاي بين المللي مي تواند اين بيماري را ريشه کن سازد که از اين جهنّم خود ساخته، رهايي ندارند.

هم اکنون جوان آمريکايي 90 % و انگليسي 84 % و فرانسوي 75 % آلوده به انواع بيماري هاي مقاربتي و اگزماي پوستي هستند،

در صورتي که جوانان شيعه اميرالمؤمنين عليه السلام که با تعهّد و تعبّد به دستورات آن حضرت عمل مي کنند در کمال سلامت به سَر مي برند.

اين دسته از مباحث بازدارنده،«فراسوي طبّ» است.

اينکه فرمودند:

فرزند نامشروع از نظر روح و روان مضطرب است و همواره در پرتگاه سقوط قرار دارد و از نظر مباحث اجتماعي اسلام، نمي تواند رهبر جامعه باشد،

نمي تواند نماز جماعت بخواند،

و نمي تواند پُست هاي کليدي را اشغال کند.

اسرار و حکمت هايي دارد که فراسوي طبّ است،

و دانشمندان علوم نمي توانند آن را با ابزار علمي بفهمند،

که با نام آزادي، انواع روابط نامشروع را مجاز دانستند و بين فرزندان حلال و نامشروع تفاوتي قائل نشدند،

امّا در رفتار شناسي و ارزيابي بزهکاري نسل جوان، اين حقيقت را تا حدودي دريافتند که:

فرزند نامشروع از نظر روح و روان با ديگر فرزندان حلال زاده متفاوت است.

گرچه لنين در سه خطابه خود اعلام کرد که:

کمونيست ها از اين پس فرقي بين فرزندان مشروع و نامشروع قائل نيستند، و نبايد تفاوتي وجود داشته باشد.

و ديگر سياستمدار غربي و اروپائي براي گرم نگه داشتن مجالس شهوت راني خود همان حرفِ لنين را تکرار کردند،

امّا در تداوم زندگي، و برخورد با انواع جنايات و بزهکاري، آنگاه که به بُن بست رسيدند، دانستند که تفاوت هاي فراواني وجود دارد،

و فرزندان نامشروع داراي روحيّاتي مضطرب و سَرخورده مي باشند، و به راحتي انواع جنايات را انجام مي دهند.

اينجاست که فرمودند:

محبّت امام علي عليه السلام را فرزند حلال زاده مي پذيرد،

حلال زاده دست به هرگونه قتل و خيانتي نمي زند.

زيرا امام صادق عليه السلام فرمود:

وَلَدُ الزِّنَا يَهِنُّ اِلَي الْحَرَامِ

«فرزندِ نامشروع در معرضِ حرام است.»

امامان معصومِ ما عليهم السلام به اين حقيقت نيز اشاره کردند که:

فرزند نامشروع را مي شود تربيت کرد، و عامل تربيت، آنها را اصلاح خواهد کرد، و چونان ديگر افراد جامعه بايد به خودسازي و آموزش و کار و توليد روي بياورند و در قيامت هم چونان ديگر انسان ها، در برابر اعمال زشت و خوبِ خود محاکمه خواهند شد.

امّا خطر ريشه کن نمي شود،

گرايش روحي و رواني هم چنان در فرزند نامشروع، در ناخودآگاه جانِ او باقي است،

و هر لحظه امکان دارد بر او غلبه کرده، دست به خيانت بيالايد.

از اين رو نبايد کارهاي کليدي کشور اسلامي را در دست گيرد.

اين دسته از مباحث عميق و دقيق«فراسوي طبّ» است که نبايد با ابزار علمي و يا کشفيّات علمي به آن نگريست.

گرچه کشفيّات علمي نيز ما را کمک خواهند کرد،

که با روش هاي تجربي و آزمايش هاي مکرّر در خون فرزندان حلال زاده و نامشروع به سَر نَخ هايي دست يافتند که اعلام کردند:

اين دو فرزند حتّي از نظر خوني هم با يکديگر متفاوتند.