راه هاي كشف و شناخت داروها، درمان ها











راه هاي کشف و شناخت داروها، درمان ها



دانشمندان و طبيبان با تجربه و مردم جهان، بر اساس دانش و پژوهش و تجربه و آزمايش، تا کنون توانسته اند.

بسياري از گياهان را شناسائي کرده و براي مداواي برخي از دردها بکارگيرند.

بسياري از ميوه جات را از نظر درماني تجربه کنند.

بسياري از خاک ها را بشناسند و خاصيّت آنها را از نظر کاربردي مورد آزمايش قرار دهند.

کتاب ها بنويسند،

و انواع گياهان و شيوه هاي صحيح درمان آن را به مردم بشناسانند،

و بسياري از بيماري ها را درمان کنند که راه هاي شناخت آنان به شرح زير قابل ارزيابي است.

تجربه و آزمايش

عقل و ارزيابي ميزان تأثير داروها

پيش آمدهاي طبيعي

فردي در مسافرتي با غذايي، با گياهي، با ميوه اي آشنا شد که راه درمان بيماري او قرار گرفت و سپس با رواج و نقل تأثير آن گياه، ديگران نيز آن را مورد استفاده قرار دادند و مورد تأييد دانشمندان درمان گياهي قرار گرفت و رازي از رازهاي نهفته طبيعت کشف شد.

خواب و امدادهاي الهي

پيامبران الهي، و امامان معصوم عليهم السلام و انسانهاي عارف و کامل گاهي در خواب داروئي را به بندگان درمانده خدا معرّفي کردند که بخوبي درمان شدند و ديگران نيز از همان دارو استفاده کرده و شفا يافتند که اين حقيقت در تمام بلاد اسلامي، در تمام بارگاه امام زادگان شيعه رواج شايسته اي دارد،

و شواهدي از آن در همين کتاب آورده شده است،

که چشم درد يکي از مؤمنان با خواب امام علي عليه السلام (که به او دستور دادند عنّاب را بکوب و بر چشم خود بگذار) شفا گرفت.

و هزاران نمونه ديگر که در تاريخ موجود است.

وحي الهي

در وحي الهي درمان بسياري از بيماريها شناسانده شده و پيامبران الهي از آن بهرمند شدند و اصحاب و ملت هاي خود را درمان مي کردند،

در وحي الهي و در قرآن کريم، هم راه هاي صحيح بهداشت آمده است و هم به روش هاي صحيح درمانِ دردها، اشاره شده است.

که حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در نهج البلاغه مي فرمايد:

وَاعْلَمُوا أَنَّ هذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِي لَا يَغُشُّ، وَالْهَادِي الَّذِي لَا يُضِلُّ، وَالُْمحَدِّثُ الَّذِي لَا يَکْذِبُ.

وَمَا جَالَسَ هذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ: زِيَادَةٍ فِي هُدًي، أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَميً.

وَاعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَي أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ، وَلَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًي؛ فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِکُمْ، وَاسْتَعِينُوا بِهِ عَلَي لَأْوَائِکُمْ، فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ أَکْبَرِ الدَّاءِ: وَهُوَ الْکُفْرُ وَالنِّفَاقُ، وَالْغَيُّ وَالضَّلَالُ، فَاسْأَلُوا اللَّهَ بِهِ، وَتَوَجَّهُوا إِلَيْهِ بِحُبِّهِ، وَلَا تَسْأَلُوا بِهِ خَلْقَهُ، إِنَّهُ مَا تَوَجَّهَ الْعِبَادُ إِلَي اللَّهِ تَعَالَي بِمِثْلِهِ.

وَاعْلَمُوا أَنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ، وَقَائِلٌ مُصَدَّقٌ، وَأَنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ الْقُرْآنُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ شُفِّعَ فِيهِ، وَمَنْ مَحَلَ بِهِ الْقُرْآنُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ صُدِّقَ عَلَيْهِ، فَإِنَّهُ يُنَادِي مُنَادٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ:

«أَلَا إِنَّ کُلَّ حَارِثٍ مُبْتَلًي فِي حَرْثِهِ وَعَاقِبَةِ عَمَلِهِ، غَيْرَ حَرَثَةِ الْقُرْآنِ».

فَکُونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَأَتْبَاعِهِ، وَاسْتَدِلُّوهُ عَلَي رَبِّکُمْ، وَاسْتَنْصِحُوهُ عَلَي أَنْفُسِکُمْ، وَاتَّهِمُوا عَلَيْهِ آرَاءَکُمْ، وَاسْتَغِشُّوا فِيهِ أَهْوَاءَکُمْ.

«آگاه باشيد! همانا اين قرآن پند دهنده اي است که نمي فريبد، و هدايت کننده اي است که گمراه نمي سازد، و سخنگويي که هرگز دروغ نمي گويد،

کسي با قرآن همنشين نشد مگر آن که بر او افزود يا از او کاست، افزودن در هدايت و کاهش از کوردلي و گمراهي.

آگاه باشيد کسي با داشتن قرآن، نيازي ندارد، و بدون قرآن بي نياز نخواهد بود، پس درمان خود را از قرآن بخواهيد، و در سختي هااز قرآن ياري بطلبيد، که در قرآن درمان بزرگ ترين بيماريها يعني کفر و نفاق و سرکشي و گمراهي است، پس به وسيله قرآن خواسته هاي خود را از خدا بخواهيد، و با دوستي قرآن بخدا روي آوريد، و به وسيله قرآن از خلق خدا چيزي نخواهيد، زيرا وسيله اي براي تقرّب بندگان بخدا، بهتر از قرآن وجود ندارد.

آگاه باشيد، که شفاعت قرآن پذيرفته شده، و سخنش تصديق مي گردد، آن کس که در قيامت، قرآن شفاعتش کند بخشوده مي شود، و آن کس که قرآن از او شکايت کند محکوم است، در روز قيامت ندا دهنده اي بانگ مي زند که:

«آگاه باشيد امروز هر کس گرفتار بذري است که کاشته و عملي است که انجام داده، جز اعمال منطبق با قرآن»

پس شما در شمار عمل کنندگان به قرآن باشيد، از قرآن پيروي کنيد، با قرآن خدا را بشناسيد، و خويشتن را با قرآن اندرز دهيد، و رأي و نظر خود را برابر قرآن متّهم کنيد، و خواسته هاي خود را با قرآن نادرست بشماريد.»[1] .

هدايت غريزي

خداوند بزرگ بسياري از موجودات خود را با هدايت غريزي درمان کرده و راه هاي شفا گرفتن را به آنان آموخته است.

انسان و بسياري از حيوانات راه درمان خود را در انتخاب گياهان خاص مي شناسند.

که حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نسبت به هدايت غريزي و فطري در انسان فرمود:

أَيُّهَا الَْمخْلُوقُ السَّوِيُّ، وَالْمُنْشَأُ الْمَرْعِيُّ، فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ، وَمُضَاعَفَاتِ الْأَسْتَارِ.

بُدِئْتَ«مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ»، وَوُضِعْتَ«فِي قَرَارٍ مَکِينٍ، إِلَي قَدَرٍ مَعْلُومٍ»، وَأَجَلٍ مَقْسُومٍ. تَمُورُ فِي بَطْنِ أُمِّکَ جَنِيناً لَا تُحِيرُ دُعَاءً، وَلاَ تَسْمَعُ نِدَاءً؟!

ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّکَ إِلَي دَارٍ لَمْ تَشْهَدْهَا، وَلَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا.

فَمَنْ هَدَاکَ لِاجْتِرَارِ الْغِذَاءِ مِنْ ثَدْيِ أُمِّکَ، وَعَرَّفَکَ عِنْدَ الْحَاجَةِ مَوَاضِعَ طَلَبِکَ وَإِرَادَتِکَ؟!

هَيْهَاتَ، إِنَّ مَنْ يَعْجِزُ عَنْ صِفَاتِ ذِي الْهَيْئَةِ وَالْأَدَوَاتِ فَهُوَ عَنْ صِفَاتِ خَالِقِهِ أَعْجَزُ، وَمِنْ تَنَاوُلِهِ بِحُدُودِ الَْمخْلُوقِينَ أَبْعَدُ!

«اي انسان! اي آفريده راست قامت، اي پديده نگاهداري شده در تاريکي هاي رحم هاي مادران، و قرار داده شده در پرده هاي تو در تو، آغاز آفرينش تو از گل و لاي بود، و سپس در جايگاه آرامي نهاده شدي تا زماني مشخّص و سرآمدي تعيين شده و آنگاه که در شکم مادرت حرکت مي کردي، نه دعوتي را مي توانستي پاسخگويي، و نه صدايي را مي شنيدي.

سپس از قرارگاهت بيرون کردند و به خانه اي آوردند که آن را نديده بودي و راههاي سودش را نمي دانستي، پس چه کسي تو را در مکيدن شير، از پستان مادر هدايت کرد؟

و به هنگام نياز جايگاههاي طلب کردن و خواستن را به تو شناساند؟

هرگز، آن کس که در توصيف پديده اي با شکل و اندازه و ابزار مشخّص درمانده باشد، بدون ترديد از وصف پرودگارش ناتوان تر، و از شناخت خدا با حَدّ و مرز پديده ها دورتر است.»[2] .

در تاريخ درمان و کُتب طبّي از بزرگان طب نقل کرده اند که:

اسبي را مار گزيد و صاحب اسب به«بيطار» مراجعه کرد، امّا اسب درمان نمي شد تا آنکه حکيمي به صاحب اسب دستور داد تا اسب را رها کند،

زيرا حيوان خود راه درمان خويش را به هدايت غريزي مي داند.

نوشتند:

وقتي اسبِ مار گزيده را رها کردند، اسب به سوي درختان و سبزه زارها دويد و در کنار بوته هاي علف خاصي ايستاد و پاي مارگزيده خود را به آن علف مي ماليد که سرانجام درمان شد.

هدايت غريزي يکي از راه هاي شگفت آور کشف داروهاست که خداوند بزرگ هستي بسياري از موجودات را با آن، از انواع بيماري ها نجات داده است.









  1. خطبه 10 / 176 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخي از اسناد آن به اين شرح است:

    1- ربيع الابرار ج2 ص257 و 130وج3 ص316: زمخشري معتزلي (متوفاي 538 ه)

    2- اصول کافي ج2 ص443 ح1 وج1 ص139: کليني (متوفاي 328 ه)

    3- کتاب محاسن ص6 ح18 ب1باب الثلاثه: برقي (متوفاي 280 ه)

    4- کتاب أمالي ص209 (مجلس 44) ح2: شيخ صدوق (متوفاي 381 ه)

    5- تفسير عياشي ج 2 ص 262: عياشي (متوفاي 300 ه)

    6- تحف العقول ص 71 و 293: ابن شعبه حراني (متوفاي 380 ه).

  2. خطبه 11/163 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخي از اسناد آن به اين شرح است:

    1- حلية الاولياء ج1 ص72 و73: ابونعيم اصفهاني (متوفاي 402ه)

    2- عيون الحکم والمواعظ: واسطي (متوفاي 600ه)

    3- ربيع الابرار ج1 ص327 وج2 ص244: زمخشري معتزلي (متوفاي 538 ه)

    4- بحارالانوار ج74 ص306 ح11 ب14: مجلسي (متوفاي 1110 ه)

    5- کتاب توحيد ص306/31 ح1 وص79 ح34: شيخ صدوق (متوفاي 381 ه).