هدفداري انسان
يا فراسوي طب است، امّا در آغاز به عنوان ابزار کار مي توان يا بايد از کاوش هاي طب و طبيب استفاده کرد، زيرا در علوم مختلف، بخصوص طب، ثابت مي شود که همه اعضاء آدمي تن قانومند و هدفدار است، حکيمانه و منظم است، بيهوده و بي هدف خلق نشده است. امّا در دين و مباحث نظري اخلاق، اين گونه از مباحث علمي، بيولوژي، فيزيولوژي به ارزيابي و مقايسه گذاشته مي شود که: آيا مي شود همه اعضاء يک مجموعه با هدف و قانونمند باشند، امّا خود آن«مجموعه» بي هدف باشد؟ آيا مي شود اجزاء يک مرکّب هدفدار و خود آن مرکّب بي هدف باشد؟ در اينجا تنها مذهب است که انسان را از پوچي مي رهاند، و خطّ بطلان بر انواع مکاتب پوچي، نهيليستني، اُوتُوپي، مي کشد. آغاز و انجام انسان را روشن مي کند، و سير حرکت تکاملي انسان را به سوي اللَّه و يک زندگي جاويدان مشخص مي کند، الان درد عمومي اروپا و آمريکا و انسان هاي بي مذهب و مادي، درد پوچي و بي هدفي است، چون آينده را تاريک مي نگرند، چون انسان و جهان را مادي و بي شعور و هدف، فرض مي کنند، دچار اضطراب و پوچي مي شوند، و از اين رو خودکشي در غرب بيداد مي کند، چون انسان ارزشي ندارد، با اينکه در آنجا طب و درمان و بهداشت واقعاً در حد استاندارد رعايت مي شود، گرچه بدن سالم است، امّا اگر عقل و فکر و جان و روح آدمي سالم نباشد باخودکشي يا انواع بزهکاري، فساد و اعتياد، بدن سالم را هم نابود مي کنند، و براي همين زندگي را دانشمندان غربي اينگونه تعريف کرده اند که: زندگي«نابودي» و«خوردن ديگران» است، پس بخور تا بماني، بِکُش تا بماني، پس تنها طب و کاوش هاي طبيبان نمي تواند به انسان آرمان و هدف ببخشد بلکه زمينه ساز است که تن سالم زمينه هاي رشد عقل و فکر را فراهم مي آورد که گفتند: عقل سالم در بدن سالم است. امّا سلامت تن همه مسئله نيست، بايد در هماهنگي طب و دين، سلامت جسم و جان را فراهم کرد. هم اکنون در اروپاي به اصطلاح متمدن و پاکيزه، با فراواني خودکشي، و وجود انواع جنازه ها در پارک ها و اتوبان ها و خيابان ها و کنار مغازه ها، شهرداري ها را به فکر انداخت که«سالن خودکشي» درست کنند، و سپس اطّلاعيه اي صادر کردند که: همشهريان عزيز، ما هر روز جنازه هاي فراواني را در اماکن عمومي شهر و نقاط مختلف مملکت، مي يابيم که براي سلامت عمومي، خطرناک است. ما در کنار شهرداري«سالن خودکشي» درست کرده ايم که داراي انواع وسائل خود کشي است، از طناب براي حلق آويز کردن، گرفته تا اسلحه گرم و قرص سيانور، لطفا جهت سلامت عمومي شهروندان، براي خودکشي به اين سالن تشريف بياوريد. اين اطّلاعيه ممکن است در کشورهاي اسلامي مسخره باشد، امّا در اروپاي جداي از دين و دين باوري، و ارزش هاي اخلاقي يک ضرورت اجتماعي است. زيرا آمار مي دهند که اکثر مردم در غرب دچار بيماري رواني مي باشند، و 90% مردم غرب به نوعي يک نوع بيماري رواني دارند، و يکي از اسم هاي عصر ما را«عصر بيماري رواني» ناميدند سر انجام انسان هاي دير باور نيز باور کرده اند که: بدون مذهب و آرمان هاي الهي و ارزش هاي اخلاقي، نمي شود جامعه سالم و ايده آل داشت، و بدون سلامت روان و سلامت تن، کاري از پيش نخواهد برد. هم بدون طب و کاوش هاي طبيبان نمي شود زندگي آرامي داشت، و هم بدون دين و سلامت روان، تلاش طبيبان بجائي نخواهد رسيد.
بحث هدفداري انسان يکي از مباحث کليدي و تعيين کننده است که از محدوده طب خارج است،