سهل و منظره دلخراش اسراي اهل بيت امام حسين
در همين حال بودم که پرچم ها را يکي پس از ديگري از دروازه ساعات وارد کردند، ناگاه ديدم که سواري مي آيد و نيزه در دست دارد و سري بر آن نيزه نصب کرده، ديدم که آن سر مقدس شبيه ترين مردم به رسول خدا صلي الله عليه و آله است، سپس ديدم پشت سر، زنان و کودکان بسيار بر شتران برهنه سوار کرده مي آورند.[1] .
سهل مي گويد: روزي وارد شام شدم، ديدم مردم شهر را آذين بسته اند و مردم - جز اندکي - غرق در شادماني اند. علت را پرسيدم. گفتند: اين شادي و پاي کوبي براي آن است که سر امام حسين عليه السلام از عترت محمّد صلي الله عليه و آله را از عراق براي يزيد هديه آورده اند! گفتم: وا عجبا، سر امام حسين عليه السلام را مي آورند و مردم شادي مي کنند؟! سپس پرسيدم از کدام دروازه وارد مي کنند؟ اشاره کردند به دروازه ساعات.