سليمان و فرماندهي توابين











سليمان و فرماندهي توابين



سليمان بن صرد از جمله کساني است که بعد از مرگ معاويه، براي حضرت سيدالشهدا حسين بن علي عليه السلام نامه نوشت و وي را براي اخذ بيعت مردم کوفه به آن شهر دعوت کرد؛ اما هنگامي که حضرت اباعبداللَّه الحسين عليه السلام مي خواست عازم کوفه شود، مردم کوفه مسلم بن عقيل نماينده حضرت را تنها گذاشتند و او به شهادت رسيد و خود حضرت هم نتوانست به کوفه بيايد به ناچار در سرزمين کربلا فرود آمد و در همان جا با 72 تن از يارانش به شهادت رسيدند. ولي بعد از شهادت حضرت حسين عليه السلام و يارانش در کربلا، «سليمان بن صرد» و «مسيب بن نجبه فزاري»[1] و همه کساني که از آن حضرت حمايت نکرده و او را در برابر دشمن خونخوارش تنها گذاشته بودند، نادم و پشيمان شدند و گفتند: «براي ما جز قيام به خونخواهي حسين توبه اي وجود ندارد، و هيچ کاري جزاين عار و ننگي که بر دامان ما نشسته است، از بين نمي برد».

بدين ترتيب و با اين قصد آنان در آغاز ماه ربيع الآخر سال 65 هجري قمري از کوفه به قصد محل اقامت عبيداللَّه بن زياد خارج شدند و فرماندهي اين سپاه را که چهار هزار نفر بودند «سليمان بن صرد» به عهده داشت و او را «امير التوابين» ناميدند. از طرفي عبيداللَّه بن زياد در رأس سپاهي گران از شام عازم عراق بود و اين دو سپاه در منطقه «عين الوردة» از مناطق جزيره با هم رو به رو شدند[2] در اين نبرد، سليمان بن صرد و هم چنين مسيب بن نجبة و نيز جمع زيادي از يارانشان به شهادت رسيدند. سپاهيان ابن زياد سر سليمان و مسيب را از تن جدا کرده و نزد مروان بن حکم (خليفه وقت) به شام فرستادند.

سليمان و نيروهاي تحت فرمانش در حين مسير به جانب شام به کربلا رسيدند، همين که به مرقد مطهر سيدالشهدا و 72 تن از يارانش رسيدند، همگي خود را روي قبر انداختند و يک صدا با صيحه و فرياد، ندا دادند:

پروردگارا، ما نسبت به فرزند دخت پيامبرمان کوتاهي کرديم و او را خوار نموديم، پس تو اي خدا، ما را بر آن گذشته، ببخش، و توبه ما را بپذير که تو بخشنده رحيمي، و حسين و اصحابش را که از شهداي صديقين هستند مورد رحمت قرار بده، و خدايا ما تو را شاهد مي گيريم که همانند اين شهيدان که کشته شده اند، مي باشيم؛ پس خدايا، اگر ما را نيامرزي و مورد رحمت قرار ندهي، همانا از زيان کاران هستيم.»

راوي مي گويد: يک شب و روز در کنار قبر حضرت و ساير شهدا ماندند و گريستند و نماز خواندند و تضرع نمودند و سپس سوار بر مرکب ها شدند و به خون خواهي سيدالشهدا عليه السلام به حرکت درآمدند.[3] .

سليمان بن صرد خزاعي در ربيع الآخر سال 65 هجري در سن 93 سالگي جام شهادت نوشيد و جان به جان آفرين تسليم کرد.[4] .







  1. شرح حال «مسيب بن نجبه فزاري» به تفصيل خواهد آمد.
  2. در شرح حال رفاعة بن شداد، توضيح بيشتري درباره عبيداللَّه بن زياد و سپاه همراه او، آمده است.
  3. تاريخ طبري، ج 5، ص 589؛ ر. ک: کامل ابن اثير، ج 2، ص 624؛ تهذيب التهذيب، ج 3، ص 486؛ تاريخ بغداد، ج 1، ص 200.
  4. تاريخ طبري، ج 5، ص 589؛ ر. ک: کامل ابن اثير، ج 2، ص 624؛ تهذيب التهذيب، ج 3، ص 486؛ تاريخ بغداد، ج 1، ص 200.