شجاعت و دلاوري سليمان در صفين
نصربن مزاحم از کردوس نقل مي کند که: عُقبة ابن مسعود (عقبة بن ابو مسعود) - کارگزار اميرالمومنين عليه السلام در کوفه - براي سليمان بن صرد خزاعي که همراه اميرالمؤمنين عليه السلام بود، نامه اي نوشت و در آن تأکيد کرد که حضرت امير عليه السلام را تنها نگذارد و در آن نوشت: اما بعد، اي سليمان، اگر آن گروه بر شما چيره شوند، شما را سنگسار خواهند کرد و يا شما را به آيين و کيش قبلي خود برمي گردانند، در اين صورت هرگز رستگار نخواهيد شد، بنابراين بر تو لازم است که در رکاب علي عليه السلام به پيکار بي امان خود ادامه دهي و صبر و استقامت پيشه کني. و سلام بر تو باد.[2] . در جنگ صفين حوشب ذاظُليم[3] از بزرگان اهل يمن که در صفين بود و به همراه نيروهاي تحت امرش از سپاه شام پيش آمد، و اشعاري سرود و اعلان مبارزه و نبرد نمود. سليمان بن صرد چون اشعار او را شنيد به وي حمله ور شد و اشعار زير را سرود: يا لک يوماً کاسِفاً عصبصَبا يا أيّها الحيُّ الذي تذبذبا لأنّ فينا بطلاً مُجرَّباً أمسي عليٌ عندنا مُحبَّبا - اي که خدا روزت را چنان تيره کند که حتي ستاره اي برايت ندرخشد. - اي جماعت ترسو ما چنين نيستيم که از حوشب ذاظليم بهراسيم. - زيرا در ميان ما شير مردي با تجربه و کار کشته چون «ابن بديل» وجود دارد که چون هزبر به خروش مي آيد. - علي در ميان ما چنان محبوب است که مادر و پدر خود را نثارش خواهيم کرد. سليمان اندکي پس از سرودن اين ابيات به حوشب حمله کرد و او را از پاي درآورد و به قتل رساند.[4] .
حضرت علي عليه السلام در جنگ صفين، عمار ياسر را بر سواران، و عبداللَّه بن بديل را بر پياده نظام گماشت، لواي خود را به هاشم بن عتبه سپرد و سليمان بن صرد خزاعي را به فرماندهي پياده نظام ميمنه سپاه منصوب کرد.[1] .
يا لک يوماً لايُواري کوکبا
لسنا نَخاف ذا ظُليمٍ حَوشبا
ابنَ بُديلٍ کالهزبر مُغضبا
نَفديه بالاُمِّ و لا نُبقي أباً