زياد و حكومت بر فارس و كرمان











زياد و حکومت بر فارس و کرمان



زياد چون در جمع آوري ماليات و زکوات و ايجاد آرامش و سکونت در ميان مردم توانمند بود، حضرت علي عليه السلام در سال 39 هجري به پيشنهاد ابن عباس و تأييد جارية بن قدامه، زياد را به حکومت فارس و کرمان که دچار فتنه و طغيان شده بودند و از دادن ماليات خودداري مي کردند، منصوب نمود. زياد در اين مسئوليت با درايت و کارداني آرامش را به فارس و کرمان بازگرداند و ماليات و زکات هاي آن ديار را جمع آوري نمود.[1] .

حضرت علي عليه السلام اگرچه او را به حکومت فارس و کرمان انتصاب کرد؛ اما اعمال و رفتار وي را زير نظر داشت و همان گونه که با تمامي کارگزارانش برخورد مي کرد با زياد هم برخورد مي کرد و چون احتمال مي داد که زياد در جمع آوري ماليات سخت بگيرد به او تذکر داد که در اخذ ماليات سخت نگيرد و ماليات را زودتر از موعد مقرر دريافت نکند و عدالت را در حقوق مردم رعايت نمايد. امام عليه السلام در يک نامه طولاني که در زمينه نهي از افزايش خراج و ماليات نوشت به او چنين تذکر داد:

استَعمل العدل و احذَرِ العَسَفَ و الحيف، فإنّ العَسَفَ يعودُ بالجلاء، و الحيف يَدعُو إلي السيف؛

اي زياد، عدالت را به کار بند، و از خشونت و سخت گيري بي جا و ستم گري بپرهيز، چرا که سخت گيري موجب فرار مردم از منطقه مي شود و ظلم و ستم، مردم را به مبارزه مسلحانه فرا مي خواند.[2] .

در اين نامه اگرچه خطاب حضرت به زياد است اما يک دستور کلي براي همه حاکمان است که سخت گيري حاکمان سبب فرار مردم و ظلم و ستم سبب شورش و قيام همگاني خواهد شد.

باز حضرت امير طي نامه ديگري، زياد را از اسراف و زياده روي نهي کرد و او را به کارهاي پسنديده فراخواند.[3] .

ضمناً نقطه ضعفي که حضرت عليه السلام در رفتار زياد ديد، مال اندوزي و حبّ به جاه و مقام بود که دائماً از همين منظر او را تذکر مي داد. و همين امر هم سبب شد او که طالب پست و مقام و ثروت اندوزي بود به معاويه بپيوندد.







  1. ر. ک: کامل ابن اثير، ج 2، حوادث سال 39، ص 429؛ تاريخ طبري، ج 6، ص 349؛ شرح ابن ابي الحديد، ج 16، ص 181.
  2. نهج البلاغه، حکمت 476.
  3. همان، نامه 21.