رفاعه در قيام مختار
عبداللَّه بن عمر که با عبداللَّه بن يزيد خطمي و ابراهيم بن محمد بن طلحه سابقه دوستي و مودت داشت به آن دو نامه نوشت که مختار را آزاد نمايند و آن دو هم با کفالت و تعهد مرسوم آن زمان مختار را آزاد ساختند و چون مختار آزاد شد، در خانه اش مردم و بزرگان شيعه به منزل او رفتند و براي قيامي خونين بر ضد قاتلين شهداي کربلا دست بيعت دادند تا هر چه زودتر جنايت کاران واقعه کربلا خصوصاً ابن زياد را به کيفر برساند و رفاعة بن شدّاد نيز (موقعي که مختار در زندان بود به طور محرمانه) با مختار بيعت کرد که از او حمايت خواهد نمود و فرماندهي او را بپذيرد. از جمله کساني که در موفقيت مختار نقش مؤثري داشتند بيعت ابراهيم فرزند مالک اشتر نخعي بود که مردي شجاع و عاشق و دلباخته خاندان رسالت بود و در بسياري از جنگ هاي مختار فرمانده لشکر بود و به خوبي در پيشبرد سپاه و انهزام دشمن موفق بود. در همين راستا مختار موفق شد عبداللَّه بن مطيع حاکم کوفه را که از طرف عبداللَّه بن زبير[1] پس از رفتن ابن زياد حکومت مي راند از شهر بيرون کند و سپاهي را تشکيل داد و فرماندهي آن را به ابراهيم بن مالک اشتر سپرد، ابراهيم در بيرون با نيروهاي مصعب بن زبير که از بصره به کوفه حرکت کرده بودند و عبداللَّه بن مطيع هم در آن جمع بود در محلي به نام مزار روبرو شد و به سرعت و شجاعانه نيروهاي مصعب را درهم کوبيد که مصعب به بصره فرار کرد و عبداللَّه بن مطيع هم کشته شد و جمعي بسياري از سربازان او به هلاکت رسيدند و با شکست و سرافکندگي عقب نشيني نمودند و ابراهيم بن مالک با نيروهاي پيروزش سرافرازانه به کوفه آمدند. و در نبردي ديگر ابراهيم به جنگ عبيداللَّه بن زياد که نيروي بسياري از موصل حرکت داده بود، روبرو شده و در اين جنگ هم ابراهيم شکست سختي به سپاهيان عبيداللَّه بن زياد وارد کرد و در يکي از روزهاي جنگ، ابراهيم شخص ناشناس را به هلاکت رسانيد و فرداي آن روز متوجه شدند که او ابن زياد بوده، لذا سرش را از بدنش جدا کردند و براي مختار فرستادند. و مختار هم سر آن ملعون را به مدينه خدمت امام سجاد عليه السلام و خاندان رسالت فرستاد.[2] . رفاعة بن شدّاد که خود از سران توابين و مدافعين خون خواهي شهداي کربلا بود و در اين باره با مختار بيعت کرده بود، در يک برخورد با قاتلين شهداي جان گداز کربلا در حالي که شعار «يا لثارات الحسين» مي داد و رجز مي خواند، جنگيد تا به شهادت رسيد. جزاه اللَّه عن الاسلام خير الجزاء. شهادت او در سال 66 هجري واقع شد.[3] .
موقعي که باقي مانده نيروهاي توابين به فرماندهي رفاعة بن شداد در جنگ با عبيداللَّه بن زياد از عين الورده به کوفه بازگشتند، مختار در کوفه زنداني بود و نامه اي محرمانه براي رفاعه و ديگر بزرگان کوفه فرستاد و آنان را در جنگ با عبيداللَّه ستود و بشارت داد که اگر از زندان آزاد شود، به کمک آنان قاتلين شهداي کربلا را به مجازات خواهد رساند و مختار براي خواهرش يا به همسر خواهرش عبداللَّه بن عمر بن خطاب نامه اي نوشت و يادآور شد که او بدون گناه زنداني شده و مظلوم است و تقاضا کرد از حاکم کوفه بخواهد تا او را آزاد نمايند.