عيادت امير مؤمنان از ربيع











عيادت امير مؤمنان از ربيع



هنگامي که مردم با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت کردند و حضرت به خلافت ظاهري دست يافت، گاه و بي گاه به ديدار دوستان و ياران باوفايش مي رفتند و با آنها ملاقات مي کردند و اگر لازم بود تذکراتي به آنان مي دادند، از جمله اين ملاقات ها عيادت آن حضرت با ربيع بن زياد حارثي است.

عبداللَّه بن احمد بن خشاب مي گويد: پيشاني ربيع بن زياد در اثر اصابت تيري مجروح بود و هر ساله محل جراحت عفونت مي کرد و با درد شديدي همراه بود. روزي حضرت علي عليه السلام به عيادت او تشريف بردند و حال او را پرسيدند، ربيع گفت: اي اميرمؤمنان خودم را در شرايطي از درد و ناراحتي مي يابم که اگر بهبوديم فقط با از بين رفتن نور چشمم امکان پذير باشد، حاضرم نابينا شوم و اين درد آرام بگيرد.

امام عليه السلام در مقام دلداري و پاداش اخروي به او فرمود: «ما قيمة بصرک عندک؟ تو که حاضري هر دو چشمت براي مداواي زخمت کور شود، بگو ببينم ارزش و بهاي اين دو چشمت چقدر است؟»

عرض کرد: حاضر بودم همه دنيا را فدا کنم تا کور نشوم.

حضرت عليه السلام فرمود: «لا جرم ليُعطيَّنک اللَّه علي قدر ذلک، إنَّ اللَّه تعالي يُعطي علي قدر الألم و المصيبة، و عنده تضعيف کثير؛ به ناچار خداوند به همين مقدار به تو پاداش خواهد داد، چرا که خداي متعال همواره به اندازه درد و بلا پاداش مي دهد، بلکه چندين برابر آن در پيش گاه خداوند است.»[1] .

امام عليه السلام در اين ملاقات يک درس اخلاقي و ايماني به همه ياران خود مي دهد که در برابر مصائب و دردها و ناملايمات شکيبا باشند تا از پاداش معنوي آن محروم نگردند.

در همين مجلس ربيع گفت: اي اميرالمؤمنين، آيا اجازه مي فرماييد از برادرم عاصم بن زياد شکايت کنم؟ حضرت فرمود: مگر چه شده؟ گفت برادرم، عباي پشمينه پوشيده و جامه نرم را کنار گذاشته و بدين گونه زن خويش را افسرده و فرزندان خود را اندوهگين ساخته است؟

امام عليه السلام فرمود: بگوييد عاصم نزد من بيايد؛ چون عاصم خدمت حضرت آمد چهره بر او ترش کرد و فرمود:

واي بر تو اي عاصم، آيا گمان کرده اي که خداوند در عين اين که خوشي ها را بر تو حلال شمرده، اما اگر از آن بهره مند شوي ناراحت مي شود و مکروه مي دارد؟ خير تو در پيشگاه خداوند کوچک تر و کم ارزش تر از آني که فکر کني، حلال هاي خود را بر تو مکروه داشته است! آيا مگر از قرآن کريم نشنيده اي که خدا مي فرمايد: «اوست که دو دريا را به هم آميخت» و بعد فرموده است: «و از آن دو دريا لؤلؤ و مرجان بيرون آورد» و سپس فرموده است: «و از هر دو دريا گوشت تازه مي خوريد و زيورها استخراج مي کنيد و مي پوشيد.» يعني اينها را خداوند خلق کرده و براي شما حلال است.[2] .

آن گاه امام بيانات ديگري را مورد اشاره قرار دادند و عاصم را نسبت به کار اشتباهش آگاه ساخت و پرسش هايش را پاسخ داد.







  1. شرح ابن ابي الحديد، ج 11، ص 35.
  2. عقد الفريد، ج 2، ص 373؛ شرح ابن ابي الحديد، ج 12، ص 36.