سخنان ربيع هنگام شنيدن خبر شهادت امام حسين











سخنان ربيع هنگام شنيدن خبر شهادت امام حسين



چون خبر شهادت امام حسين عليه السلام را به ربيع دادند، با اين که او در سکوت بيست ساله به سر مي برد، همگان در اين لحظه با خود گفتند که: ربيع با آگاهي از شهادت حضرت ابا عبداللَّه الحسين عليه السلام حتماً لب به سخن خواهد گشود، ولي ربيع چيزي نگفت فقط نظاره کرد و حرفي نزد تا نفر دوم که خبر داد باز چيزي نگفت؛ اما نفر سوم که خبر شهادت حضرت حسين عليه السلام را داد، ربيع شروع به گريستن کرد، بعد اين جمله را گفت:

اللهم فاطر السموات و الأرض، عالم الغيب و الشهادة أنت تحکم بين عبادک فيما کانوا فيه يختلفون؛

اي خدايي که پديدآورنده آسمان ها و زمين و آگاه به عالم غيب و شهودي، و تو خود بين بندگانت در آنچه باهم اختلاف دارند حکم مي کني.

سپس سکوت کرد تا از دنيا رفت.[1] .

به نقلي همين که ربيع از شهادت حضرت امام حسين عليه السلام و اصحابش آگاه شد، اين چند کلمه را گفت: «آه، آيا به راستي يزيديان چنين کردند، قتل من کان يجلسه رسول اللَّه صلي الله عليه و آله في حجره و وضع فاه علي فيه؛ آه، کسي را به قتل رساندند که رسول خدا صلي الله عليه و آله او را در آغوش خود مي نشانيد و بر لبانش بوسه مي زد.»[2] .

و به قول ابن جوزي در تذکرة الخواص، ربيع گفت: «لقد قتلوا فتيةً لو رآهم رسول اللَّه صلي الله عليه و آله لأحبهم أطعهم بيده و أجلسهم علي فخذه؛ آنها جواناني را به شهادت رساندند که اگر رسول خدا آنان را مي ديد، هم دوستشان مي داشت و هم با دست خود به آنان غذا مي خوراند و نيز آنان را روي زانوي خود مي نشاند.»[3] .

بي ترديد روي علاقه و محبتي که ربيع به خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله داشت از شنيدن شهادت امام حسين عليه السلام و اصحاب و نزديکانش بسيار ناراحت و اندوهگين شده چنانچه در نقل محدث قمي آمده که وقتي از شهادت امام حسين عليه السلام باخبر شد، سه مرتبه آه کشيد و بي اختيار روي زمين افتاد و کسي ديگر او را خنده روي نديد تا از دنيا رفت.[4] .







  1. اعيان الشيعه، ج 6، ص 456.
  2. اعيان الشيعه، ج 6، ص 456.
  3. اعيان الشيعه، ج 6، ص 456.
  4. سفينة البحار، ج 1، ص 507، ماده ربع.