خفاف بن عبداللَّه طائي











خفاف بن عبداللَّه طائي



نصر بن مزاحم مي گويد: خفاف که مردي خردمند بود به پيش نهاد عدي بن حاتم و فرمان امام علي عليه السلام عازم شام شد تا با معاويه ديدار و او و مردم شام را درهم شکند. او به شام نزد پسرعمويش حابس رفت، ضمن گفت و گو نسبت به ديدار معاويه اظهار تمايل کرد.

حابس فرداي آن روز خفاف را نزد معاويه برد و گفت: اين پسر عموي من است که هر چند با علي به کوفه آمده ولي در مدينه همراه عثمان بوده است و مردي مورد اعتماد است.

معاويه به خفاف گفت: درباره عثمان برايم تعريف کن؟ خفاف آنچه از محاصره کاخ عثمان و شورش مردم بود، براي او تعريف کرد و در آخر گفت: علي عليه السلام از همه مردم در خون عثمان مبراتر است. معاويه پرسيد: سپس چه شد؟ گفت: پس از قتل عثمان مردم با علي عليه السلام بيعت کردند.

سپس خفاف داستان حرکت سپاه امام عليه السلام به بصره را شرح داد و گفت: چون از فتنه ناکثين فارغ شد، وارد کوفه شد و مردم با شوق تمام از او استقبال نمودند و همينک قصدي جز حمله به شام را ندارد. معاويه از گفتار خفاف هراسان شد و هنگامي که اشعاري در مذمت عثمان و منقبت امام علي عليه السلام سرود، معاويه خطاب به حابس گفت: مي پندارم اين شخص جاسوس علي است، او را از پيش خود دور کن که مبادا مردم شام را تباه کند.[1] .

از سخنان خفاف نزد معاويه به خوبي استفاده مي شود که از شيفتگان و شيعيان امير مؤمنان عليه السلام بوده است.







  1. وقعه صفين، ص 65؛ شرح ابن ابي الحديد، ج 3، ص 110.