اعتراض به خلافت ابوبكر











اعتراض به خلافت ابوبکر



زيد بن وهب نقل مي کند که: دوازده نفر از مهاجر و انصار به خلافت ابوبکر اعتراض کردند و بر حقانيت و تقدم اميرالمؤمنين عليه السلام اقرار و اعتراف نمودند و هر کدام بر اعتقاد خودشان مطالبي عنوان کردند.[1] خالد بن سعيد که از بني اميه بود اولين کسي بود که برخاست و گفت: اي ابوبکر! از خدا بترس، آيا پيشينه حضرت علي عليه السلام با پيامبر صلي الله عليه و آله را به ياد داري؟ آيا يادت نمي آيد آن زماني که در روز «بني قريظه» بوديم و پيامبر خدا صلي الله عليه و آله درباره علي عليه السلام به جمعي از بزرگان اصحاب خطاب کرد و فرمود:

اي گروه مهاجر و انصار، شما را به وصيتي توصيه مي کنم و آن را حفظ کنيد و مطلبي براي شما مي گويم حتماً قبول نماييد، آگاه باشيد که علي همانا امير شما بعد از من و جانشين من در ميان شما است و اين مطلب را پروردگارم به من وصيت کرده است، بنابراين، اگر اين وصيت را حفظ نکنيد و درباره علي عليه السلام سستي نماييد و او را ياري ننماييد، بدانيد که در احکام شما اختلاف مي افتد و امر دين شما به اضطراب مي کشد و اشرارتان بر شما مسلط مي شوند، آگاه باشيد، همانا اهل بيت من، امر و حکومت و خلافت مرا به ارث مي برند....

اي ابوبکر، آيا اين سخنان پيامبر صلي الله عليه و آله را درباره علي عليه السلام به ياد مي آوري؟ وقتي سخنان خالد به اين جا رسيد، عمر برخاست و گفت: اي خالد، ساکت باش، تو نه اهل مشورتي و نه کسي هستي که به گفتارت رضايت بدهند و خالد شجاعانه پاسخ عمر را داد.[2] .







  1. آن دوازده نفر عبارتند از: خالد بن سعيد، ابوذر غفاري، سلمان فارسي، مقداد بن اسود، بريده اسلمي، عبداللَّه بن مسعود، عمار ياسر، خزيمه بن ثابت، ابو الهيثم بن تيهان، سهل بن حنيف، ابو ايوب انصاري و زيد بن وهب. (خصال صدوق، باب اثني عشر، ح 4).
  2. خصال صدوق، ج 2، باب اثني عشر، ح 4، ص 463.