حضور در نهروان











حضور در نهروان



وقتي که خوارج نهروان آماده جنگ با اميرالمؤمنين علي عليه السلام شدند، حضرت علي عليه السلام صحابي بزرگ رسول خدا صلي الله عليه و آله «قيس بن سعد بن عباده» را که در رکابش بود، به سوي خوارج فرستاد؛ ولي گفتار سعد هيچ تأثيري در روحيه خصمانه آنها نگذاشت و هم چنان بر طبل جنگ و مخالفت با حضرت مي کوبيدند. امام عليه السلام دوباره براي اتمام حجت صحابي بزرگ «ابو ايوب انصاري» را به سوي آنان فرستاد تا با صحبت و گفت و گو و موعظه و نصيحت جلو خونريزي را بگيرد. ابو ايوب وقتي مقابل خوارج قرار گرفت، آنها را مخاطب قرار داد و چنين گفت:

اي بندگان خدا، ما و شما بر همان عهد و پيمان سابق پايداريم، و ميان ما و شما اختلافي نيست، پس چرا اين گونه در برابر ما لشکر آراسته ايد و کمر به قتل ما بسته ايد؟!

خوارج در پاسخ او به دليل واهي و بي منطقي تمسک کرده و گفتند: «انّا لو تابعناکم اليوم حکّمتم غداً؛ اگر امروز هم فرمان شما را گردن نهيم و تابعيت شما را بپذيريم، باز شما چون گذشته، تن به تحکيم مي دهيد و حکم خدا را به غير خدا وامي گذاريد.»

ابو ايوب گفت: شما را به خداوند سوگند مي دهم که مبادا از ترس حوادثي که شايد هرگز تکرار نشود، پيشاپيش فتنه اي برانگيزيد و آتش جنگي را شعله ور سازيد.[1] .

امير مؤمنان عليه السلام باز هم براي نجات افراد فريب خورده و اين که شايد بتواند با مذاکره و گفت و گو جنگ را تبديل به صلح و دوستي کند، غير از پيام ها و اعزام نمايندگان، براي آخرين بار جهت هشدار، پرچمي به دست ابوايوب انصاري داد تا در ميان خوارج رفته و امان اميرالمؤمنين عليه السلام را به آنان اطلاع دهد، ابو ايوب پرچم را گرفت و نزديک آن گروه جاهل آمد و فرياد برآورد:

راه بازگشت باز است، هر کس زير اين پرچم بيايد در امان است و هرکس قتلي نکرده و متعرض کسي نشده و کسي که به کوفه يا مدائن برود و از اين گروه فاصله بگيرد او نيز در امان است، ما اگر خون برادران بي گناه خود را از قاتلان آنها قصاص کنيم، ديگر نيازي به ريختن خون شما نيست.

در اين هنگام جمعي از فريب خوردگان نهرواني در قالب پانصد نفر از خوارج به سرکردگي «فروة بن نوفل اشجعي» از ميان جمع خارج شده و به محلي در اطراف نهروان به نام «بندنيجين و دسکرة» رفتند و عده اي هم متفرقه از گروه خوارج جدا شده و به کوفه بازگشتند، و حدود صد نفر هم زير پرچم ابو ايوب گرد آمدند و امام عليه السلام توبه همه آنان را پذيرفت و باقي مانده خوارج که به قول طبري 2800 نفر و به قول ابن اثير 1800 نفر بودند، بر مخالفت خود اصرار ورزيدند و به فرماندهي «عبداللَّه بن وهب راسبي» براي جنگ با امام عليه السلام آماده شدند.[2] .







  1. کامل ابن اثير، ج 2، ص 404 ؛ تاريخ طبري، ج 5، ص 83.
  2. ر. ک: کامل ابن اثير، ج 2، ص 405 ؛ تاريخ طبري، ج 5، ص 86 ؛ شرح ابن ابي الحديد، ج 2، ص 272.