قاسم و انتقام خون پدر
سال ها گذشت و قاسم فرزند حبيب هيچ همتي نداشت جز آن که انتقام خون پدر را بگيرد و قاتل پدر را به مجازات برساند تا زمان حکومت «مصعب بن زبير» در روزگاري که وي در جنگ با عبدالملک مروان در «باجُمير»[1] داشت، قاسم جزو سپاه مصعب بود، ناگاه چشمش به قاتل پدرش يعني آن مرد تميمي افتاد او را دنبال کرد هر جا مي رفت او هم به دنبالش مي رفت و منتظر فرصتي بود که او غافل شود و در آن فرصت وي را به قتل برساند تا وقتي که مرد تميمي براي خواب نيمه روز به استراحت پرداخت، قاسم بر او داخل شد و با شمشير قطعه قطعه اش کرد و او را به جهنم فرستاد.[2] .