حبيب بر بالين مسلم بن عوسجه











حبيب بر بالين مسلم بن عوسجه



به نقل طبري، مسلم بن عوسجه اولين شهيد اصحاب ابا عبداللَّه الحسين در کربلاست، او در روز عاشورا به دست دو ناجوانمرد و غافل از خشم خدا يعني «مسلم بن عبداللَّه ضبابي» و «عبدالرحمن بن ابي خُشکاره بجلي» به شدت مجروح شد و روي زمين افتاد، هنوز رمقي در جان داشت که امام عليه السلام و حبيب بن مظاهر به سرعت خود را بر بالين او رساندند و حضرت خطاب به او فرمود: «رحمک اللَّه يا مسلم بن عوسجه، فمنهم مَن قَضيَ نَحبه و مِنهم مَن ينتظر و ما بدّلوا تبديلا؛ خداوند تو را رحمت کند اي مسلم، گروهي به وظيفه سنگين خود خوب عمل کردند و رفتند و گروهي در انتظارند و هر دو گروه، تغييري در رأي خود ندادند.»

چون سخن امام عليه السلام تمام شد حبيب به نزديک مسلم آمد گفت: «عزّ عليَّ مصرعک يا مسلم، أبشر بالجنة؛ اي مسلم جان دادن تو براي من بسيار سخت و ناگوار است ولي تو را بشارت باد به بهشت.»

مسلم با صداي بسيار ضعيفي گفت: «بشرّک اللَّه بخير؛ اي حبيب، خدا تو را به خير و نيکي بشارت دهد.»

باز حبيب گفت: «لولا أني أعلم آثرک لاحقٌ بک من ساعتي هذه لأحببتُ أن توصيني إليَّ بکل ما أهمّک حتي أحفظک في کلٌ ذلک بما أنت أهل له في القرابة و الدين؛ اگر نمي دانستم که به دنبال تو خواهم بود (يعني من هم به زودي به تو ملحق خواهم شد) اگر چنين اطلاعي نداشتم خيلي دوست مي داشتم به من وصيت کني و از هر چه در فکرت بود به من بگويي تا من بدان عمل نمايم؟

مسلم در همين حالت نيمه جان گفت: «بل أنا اُوصيک بهذا رحمک اللَّه - و أهوي بيده الي الحسين - أن تموت دونه؛ آري من به تو وصيت مي کنم که با اين شخص - اشاره به امام حسين عليه السلام کرد - همراه باش و خدا تو را رحمت کند و قبل از او جانت را فداي او کن و پيش مرگ او باش.

حبيب گفت: اي مسلم به خداي کعبه، آن چه گفتي عمل خواهم کرد و قبل از حضرتش جانم را فدايش مي کنم. پس از اين گفت و گو مسلم بن عوسجه جان به جان آفرين تسليم کرد و بدين ترتيب اولين شهيد کربلا از اصحاب و ياران امام حسين عليه السلام به لقاء اللَّه پيوست.[1] .







  1. تاريخ طبري، ج 5، ص 435؛ کامل ابن اثير، ج 2، ص 565.