حبه بن جوين (جوير) عرني











حبه بن جوين (جوير) عرني



حبه عرني، فرزند جُوين (جوير) بن علي از اهالي کوفه و کنيه اش «ابو قدامه» از شيعيان و اصحاب اميرالمؤمنين علي عليه السلام[1] و امام حسن مجتبي عليه السلام به شمار مي آيد.[2] .

حبه مردي زاهد و با تقوا و دائم الذِکر بوده است لذا «سلمة بن کهيل» مي گويد: من حبه را نديدم جز آن که مشغول ذکر و تسبيح بود.[3] .

برخي مثل خطيب بغدادي[4] او را جزو تابعين[5] به شمار آورده ولي بعضي ديگر او را از اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله به شمار آورده اند.[6] و ابن اثير و ديگران از مسلم ملائي نقل مي کنند که حبه گفت: من در روز غدير خم در حجة الوداع حاضر بودم و رسول خدا صلي الله عليه و آله علي را به جانشيني خود معرفي کرد.[7] سپس مي افزايد: من در آن روز مشرک بودم.[8] .

مسلم اعور گويد: او در جنگ جمل در رکاب اميرالمؤمنين عليه السلام حضور داشت و خود شاهد از بين رفتن شتر عايشه و منهزم شدن سپاه او بوده است.[9] .

خطيب بغدادي و ابن اثير از مسلم اعور از «حبه بن جوين» نقل مي کند که گفت: من و ابو مسعود در مدائن نزد «حذيفة بن يمان» رسيديم و پس از سلام و گفت و گو به حذيفه گفتيم: ما از فتنه هايي که پيش آمد کرده، مي ترسيم براي ما حديثي بيان کن؟ حذيفه گفت: از فتنه اي که پسر سميه (عمار ياسر) به وجود مي آيد، مراقب باشيد؛ زيرا از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم که مي فرمود:

تقتله الفئة الباغية (الناکبة) عن الطريق، و ان آخر رزقه ضياح من لبن؛

بدانيد او (عمار) را دسته و گروه ستمکاري که از راه مستقيم به انحراف رفته اند، خواهند کشت و آخرين رزق و روزي عمار شيري است که با آب مخلوط است.[10] .







  1. رجال طوسي، ص 38، ش 9؛ رجال برقي، ص 6؛ اسد الغابه، ج 1، ص 367.
  2. رجال طوسي، ص 67، ش 5.
  3. تاريخ بغداد، ج 8، ص 276؛ تهذيب التهذيب، ج 2، ص 151.
  4. تاريخ بغداد، ج 8، ص 274.
  5. ر. ک: همين کتاب، ص 34.
  6. الاصابه، ج 2، ص 164.
  7. متن روايت حبه که از رسول خدا صلي الله عليه و آله در معرفي علي عليه السلام به جانشيني خود بيان فرموده است، در صفحات بعدي خواهد آمد.
  8. اسد الغابه، ج 1، ص 367 و نيز اين ايراد آمده است: اين که حبه مي گويد: من در حجةالوداع بودم ولي در حال شرک بودم، آيا مگر در حجة الوداع غير از مسلمانان کس ديگري از مشرکين همراه پيامبر صلي الله عليه و آله براي حج و زيارت خانه خدا بوده که حبه مي گويد: من بودم، ولي مشرک بودم! زيرا حضرت علي عليه السلام در مکه در موسم حج اعلام کرد که: «از اين تاريخ و سال هاي بعد هيچ مشرکي حج نياورد.» و پيامبر صلي الله عليه و آله در سال بعد که سال دهم هجري بود، حج آورد و به آن «حجة الوداع» مي گويند و اسلام در آن زمان تمام جزيرة العرب را فرا گرفته بود. با توجه به توضيح ابن اثير در اسد الغابه، ممکن است گفته شود که حبه در آن زمان اتفاقي در حجة الوداع حضور داشته، نه اين که جزو حاجيان بوده است يا کلمه «مشرک بودم» کذب باشد وبه او نسبت داده اند، و اللَّه العالم.
  9. ر. ک: الجمل، ص 382.
  10. تاريخ بغداد، ج 8، ص 275؛ کامل ابن اثير، ج 2، ص 381.